مروری بر فرمایشات امام حسینع از مدینه تا کربلا
56/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
طبق نقل مورخان ، در روز عاشورا و پس از سخنرانیها و هدایتهای امام علیه السلام سه نفر شخصا با آن حضرت مواجه گردیدند و در لجاجت و انکار حقیقت کار را به آخرین مرحله رسانیدند که امام علیه السلام این سه نفر را نفرین نموده بلافاصله نفرین آن حضرت در باره آنان مستجاب شد که دو تن از آنان در همان ساعت و سومی به فاصله کمی پس از عاشورا به سزای عمل ننگین خود رسیدند .
بنا به نقل خوارزمی چون امام علیه السلام از سخنرانی خویش نتیجه ای نگرفت و مردم را آماده حمله و حرکت دید ، صورت به سوی آسمان کرده و عرضه داشت :
(( خدایا ! ما اهل بیت پیامبر تو و فرزندان و اقوام و عشیره او هستیم خدایا ! کسانی را که بر ما ظلم نمودند و حق ما را غصب کردند ، ذلیل بگردان که تو بر دعای بندگانت شنوا و به آنان نزدیک هستی ))
محمد بن اشعث که در صف مقدم سپاهیان بود و نفرین امام را می شنید به جلو آمده و چنین گفت : میان تو و محمد چه قرابتی و قوم و خویشی وجود دارد ؟
امام علیه السلام که این انکار صریح و لجاجت را از وی دید ، این چنین نفرینش نمود :
(( خدایا ! همین امروز ذلت عاجل و زودرس او را بر من بنمایان ))
این نفرین که از دل رؤ وف و مهربان و در عین حال سوزناک امام علیه السلام سرچشمه می گرفت ، درباره محمد بن اشعث به مورد اجابت رسید و او چند لحظه بعد برای قضای حاجت از صف لشکر چند قدمی فاصله گرفت و در گوشه ای نشست و در این هنگام عقرب سیاهی او را زد و در حالی که عورتینش مکشوف بود هلاک گردید.
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
طبق نقل مورخان ، در روز عاشورا و پس از سخنرانیها و هدایتهای امام علیه السلام سه نفر شخصا با آن حضرت مواجه گردیدند و در لجاجت و انکار حقیقت کار را به آخرین مرحله رسانیدند که امام علیه السلام این سه نفر را نفرین نموده بلافاصله نفرین آن حضرت در باره آنان مستجاب شد که دو تن از آنان در همان ساعت و سومی به فاصله کمی پس از عاشورا به سزای عمل ننگین خود رسیدند .
بنا به نقل خوارزمی چون امام علیه السلام از سخنرانی خویش نتیجه ای نگرفت و مردم را آماده حمله و حرکت دید ، صورت به سوی آسمان کرده و عرضه داشت :
(( خدایا ! ما اهل بیت پیامبر تو و فرزندان و اقوام و عشیره او هستیم خدایا ! کسانی را که بر ما ظلم نمودند و حق ما را غصب کردند ، ذلیل بگردان که تو بر دعای بندگانت شنوا و به آنان نزدیک هستی ))
محمد بن اشعث که در صف مقدم سپاهیان بود و نفرین امام را می شنید به جلو آمده و چنین گفت : میان تو و محمد چه قرابتی و قوم و خویشی وجود دارد ؟
امام علیه السلام که این انکار صریح و لجاجت را از وی دید ، این چنین نفرینش نمود :
(( خدایا ! همین امروز ذلت عاجل و زودرس او را بر من بنمایان ))
این نفرین که از دل رؤ وف و مهربان و در عین حال سوزناک امام علیه السلام سرچشمه می گرفت ، درباره محمد بن اشعث به مورد اجابت رسید و او چند لحظه بعد برای قضای حاجت از صف لشکر چند قدمی فاصله گرفت و در گوشه ای نشست و در این هنگام عقرب سیاهی او را زد و در حالی که عورتینش مکشوف بود هلاک گردید.
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
- ۶۴۶
- ۰۳ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط