+جونگکوک داری چیکار میکنی
+جونگکوک داری چیکار میکنی
_مگه نگفتی شوهرت نیستم الان جوری حالیت میکنم که بفهمی(اعصبانی)
+بخدا بم دست بزنی خودمو می کشم
_که اینطور یه چیزی می گم بکن تو گوشت چون اگه به حرفم گوش ندی دیگه دست تو چیزی نیست اینه که تو تمامت ماله منه اینو بفهم
+من هیچ وقت ماله تو نیستم و نخواهم بود
_پس به روش خودم می رم تو کار(اعصبانی )
+جونگ کوک تو غلط......
می خواستم ادامه حرفمو بزنم که گوشیه جونگکوک زنگ خورد
_خدا به دادن رسید
گوشیو جواب داد
_هوم برای چی دارن میان ...... امروز اومدن میان اینجا باشه
_مامان بابامو داداشم و خواهرم و شوهر خواهرم دارن میان
+به من چه
جونگکوک رفت بیرون رفتم حموم اومدم آی خبر ا. ت حوله یادت رفت با بد بختی حوله رو برداشتم داشتم لباس می پوشیدم که در باز شدجونگ کوک اومد تو
+داری چیکار می کنی برو بیرون
_نمی خوام
+جونگ کوک گفتم برو بیرون
فقد شلوار پام بود نگاه کوکو گرفته خورد به سینم زودی حولهمو دور خودم پی چیدم یه آب دهنه صدا داری قورت داد پرام ریخت
+چرا اومدی اینجا؟
_یک اینکه اومدن دو می خوان جویونگو چند روز ببرن پیش خودشو
+من بچمو نمیدم
_چرا؟
+من مامانشم و حق دخالت دارم که میگم نه
_ولی من میگم آره
+برام مهم نیست
_پس میره
+گفتم نمیره اینو بفهم
_هوم خواهیم دید
+هوم باشه حالا برو بیرون
_نمیرم
+اوکی( عصبی)
داشتم میرفتم سمت حموم که جونگ کوک دستمو گرفت
_کجا؟( اعصبی)
+جهنم میای
_جواب منو بده( اعصبی)
+فک نکن از می ترسم
_جواب منو بده(کمی داد)
+کوری نمی بینی دارم می رم حموم
_چرا (اعصبی)
+می خوام لباس عوض کنم
_همینجا عوض کن( کمی داد)
+انقد سرمن دعوا نکن اصلا به توچه هان به توچه میرم قبرسون تو هم میای( نه تنها برو خوش بگذره)(کمی داد)
_آره میام هر جا باشی منم هستم(کمی داد)
+ولی من نمی خوام ریختتو ببینم( کمی داد)
چون پذیرایی خیلی از اتاقمو دور بود کسی صدامونو نمیشنید
_همینجا عوض میکنی( اعصبی)
دستمو از دستش در اوردم پرتش کردم رو زمین پاشدم رفتم تو حموم داشتم لباسمو عوض می کردم متوجه شدم داره از سینم شیر میاد خیلی کم( خاک تو سرم )لباسمو پوشیدم حوله رو آویزون کردم رفتم بیرون دیدم جونگ کوک رفته بیرون آخی زیر لب گفتم درو باز کردم رفتم بیرون که دیدم جویونگم پایینه
+سلام(لبخند )
همه سلام( خواهر کوک:خ.ک | برادر: کوک ب. ک |مامان کوک: م. ک| پدرکوک: پ. ک)
همه :سلام
م. ک:جویونگ برو وسایلتو جمع کن
+برای چی؟
م. ک:بیاد خونمون دیگه( ا. ت میونه خوبی با خانواده کوک بجز خواهرو برادرش نداره ولی خیلی مهربونه باهاشون)
_مگه نگفتی شوهرت نیستم الان جوری حالیت میکنم که بفهمی(اعصبانی)
+بخدا بم دست بزنی خودمو می کشم
_که اینطور یه چیزی می گم بکن تو گوشت چون اگه به حرفم گوش ندی دیگه دست تو چیزی نیست اینه که تو تمامت ماله منه اینو بفهم
+من هیچ وقت ماله تو نیستم و نخواهم بود
_پس به روش خودم می رم تو کار(اعصبانی )
+جونگ کوک تو غلط......
می خواستم ادامه حرفمو بزنم که گوشیه جونگکوک زنگ خورد
_خدا به دادن رسید
گوشیو جواب داد
_هوم برای چی دارن میان ...... امروز اومدن میان اینجا باشه
_مامان بابامو داداشم و خواهرم و شوهر خواهرم دارن میان
+به من چه
جونگکوک رفت بیرون رفتم حموم اومدم آی خبر ا. ت حوله یادت رفت با بد بختی حوله رو برداشتم داشتم لباس می پوشیدم که در باز شدجونگ کوک اومد تو
+داری چیکار می کنی برو بیرون
_نمی خوام
+جونگ کوک گفتم برو بیرون
فقد شلوار پام بود نگاه کوکو گرفته خورد به سینم زودی حولهمو دور خودم پی چیدم یه آب دهنه صدا داری قورت داد پرام ریخت
+چرا اومدی اینجا؟
_یک اینکه اومدن دو می خوان جویونگو چند روز ببرن پیش خودشو
+من بچمو نمیدم
_چرا؟
+من مامانشم و حق دخالت دارم که میگم نه
_ولی من میگم آره
+برام مهم نیست
_پس میره
+گفتم نمیره اینو بفهم
_هوم خواهیم دید
+هوم باشه حالا برو بیرون
_نمیرم
+اوکی( عصبی)
داشتم میرفتم سمت حموم که جونگ کوک دستمو گرفت
_کجا؟( اعصبی)
+جهنم میای
_جواب منو بده( اعصبی)
+فک نکن از می ترسم
_جواب منو بده(کمی داد)
+کوری نمی بینی دارم می رم حموم
_چرا (اعصبی)
+می خوام لباس عوض کنم
_همینجا عوض کن( کمی داد)
+انقد سرمن دعوا نکن اصلا به توچه هان به توچه میرم قبرسون تو هم میای( نه تنها برو خوش بگذره)(کمی داد)
_آره میام هر جا باشی منم هستم(کمی داد)
+ولی من نمی خوام ریختتو ببینم( کمی داد)
چون پذیرایی خیلی از اتاقمو دور بود کسی صدامونو نمیشنید
_همینجا عوض میکنی( اعصبی)
دستمو از دستش در اوردم پرتش کردم رو زمین پاشدم رفتم تو حموم داشتم لباسمو عوض می کردم متوجه شدم داره از سینم شیر میاد خیلی کم( خاک تو سرم )لباسمو پوشیدم حوله رو آویزون کردم رفتم بیرون دیدم جونگ کوک رفته بیرون آخی زیر لب گفتم درو باز کردم رفتم بیرون که دیدم جویونگم پایینه
+سلام(لبخند )
همه سلام( خواهر کوک:خ.ک | برادر: کوک ب. ک |مامان کوک: م. ک| پدرکوک: پ. ک)
همه :سلام
م. ک:جویونگ برو وسایلتو جمع کن
+برای چی؟
م. ک:بیاد خونمون دیگه( ا. ت میونه خوبی با خانواده کوک بجز خواهرو برادرش نداره ولی خیلی مهربونه باهاشون)
۸.۱k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.