می خواهم هفتاد و چند ساله که شدم
میخواهم هفتاد و چند ساله که شدم
چشمانم هنوز دیدنت را بلد باشند
دستانم فقط در دلتنگیِ آغوشت بلرزند و...
پاهایم تنها در انتظار دیدارت، بیزار شوند رفتن را
تمام شوم در داشتنت و...
و خواستنت را جوانی کنم
میخواهم هفتاد و چند ساله که شدم
در شلوغترین خیابان شهر
یک شاخه گل سرخ دستم باشد و...
خیره شوند مرا اهالی شهر
آنگونه که آرزو کنند، ایامم را
نگاه کنند که چه دلبرانه...
میان لبهایم مدام زمزمهات میکنم
و تو برایشان...
ناشناسترین معشوقعه شهر شوی.
معشوقهای که در من...
مرا زنده نگه داشتهاست
چشمانم هنوز دیدنت را بلد باشند
دستانم فقط در دلتنگیِ آغوشت بلرزند و...
پاهایم تنها در انتظار دیدارت، بیزار شوند رفتن را
تمام شوم در داشتنت و...
و خواستنت را جوانی کنم
میخواهم هفتاد و چند ساله که شدم
در شلوغترین خیابان شهر
یک شاخه گل سرخ دستم باشد و...
خیره شوند مرا اهالی شهر
آنگونه که آرزو کنند، ایامم را
نگاه کنند که چه دلبرانه...
میان لبهایم مدام زمزمهات میکنم
و تو برایشان...
ناشناسترین معشوقعه شهر شوی.
معشوقهای که در من...
مرا زنده نگه داشتهاست
۱۱۳.۳k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.