شب نام تو را بردم

شب، نام تو را بردم
صبح، قاب چوبی پنجره شکوفه داده بود
شب بخیر مسیحا دم!
.
دیدگاه ها (۱)

نوازش پرهای رنگی خادمانت روی صورتم ، عطر خوش اسپندها، ولوله ...

همچنان میگذرد. اینک تابستان هم دارد مسافر شب های خسته ی این ...

حال زارم رادوست میدارمآن روز که تو درمانش کنیشنیدمت که نظر م...

هیچ وقت کسی نپرسید پاییز و زمستانت را چگونه گذرانده ای. همیش...

صبح است وبساط و🌹🕊دم صبحانه قشنگ است ...آواز پرنده به دم لانه...

سلام صبحتان بخیر ...یک کلبه چوبی لب رودش با من گلبرگ و زغال ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط