عشق مافیایی
عشق مافیایی
ویو ات
صبح از خواب پاشدم دیدم ستی مثل بدبخت های فلک زده خوابیده روی زمین چند تا عکس گرفتم ازش هاهاها میدونم خیلی بدجنسم
بیدارش کردم ب اش سوپ خماری درست کردم۳ ساعت دیگه دانشگاه شروع میشه رفتم حموم مدیونید اگه فکر کنید دیر اومدم بیرون فقط حواسم نبود خوابم برد حالا بگذریم ستی اومد از مو گرفت از حموم بیرونم کرد رفتم لباس پوشیدم (میذارم)
ستی هم آماده شد رفتیم دانشگاه...
(پرش زمانی سر کلاس)
استاد اومد داخل همه پاشدن بجز من حوصله داری یهو دیدم همون هفتا پسر دیروزیه اومدن داخل وااااای ستی همون بیست و پنج صدم آبرویی هم که داشتی رفت(برای ستایش تعریف کرده) دیدم ستی رنگش پرید از استاد اجازه گرفت رفت اون هفتا هم خودشونو معرفی کردن
استاد:نامجون کنار ا ن صندلی خالیه یه صندلی هست اونجا بشین تهیونگ تو هم کنار ات
وااااای ستی ری استارت زدی
ویو یونگی
قرار بود داخل این دانشگاه یه دختررو بدزدیم که هم پولداره هم پدرش وقتی زنده بود اونو قمار کرد و به بابای من باخت(دکی تواین زندگی)
(پرشزمانی به زنگ تفریح)
ویو ات
منو ستی داشتیم جمع میکردیم بریم داخل حیاط که این قلدرا اومدن حوصلشونو ندارم ای خداااااااااا
غول شماره یک۱شماره دو۲شماره سه۳
۱سلام خوشگله جوووون لباسشو
ای درد مگه چشهههه(چش نیست گوشه)
۲هوییی چرا محل نمیدی
@ا..ات من میترسم
.از این سه تا پخمه(با قیافه پوکر)
۱هوووووش درست حرف بزنااا
.نزنم
۲مجبورت میکنم درست حرف بزنی
.بشین تا به حرفت گوش بدم
۳بابا ولش کنید مامانش بهش تربیت یاد نداده
خون جلوی چشمامو گرفت دست گذاشت روی نقطه ضعفم مامانم
@ا...ا...ات قربونت کوتاه بیا
برگشتم یکی خوابوندم توی گوشش حس میکنم بیشتردست خودم درد گرفت به حای صورت اون.
اونم یدونه زد توی گوشم چیییی من این همه رفتم کاراته دان ۵ گرفتم که الکی کتک بخورم دیگه کنترلم دست خودم نبود یدو نه با پا زدم توی پاش یدونه توی دلش یدونه جای حساسسس کل پسرای کلاس همزمان با زدن من وسط پاش گفتن آیییییی آیو مرض
دوستش اومد سمتم که مدیر اومد(گایز ات پارتی داره قد تیر برق محلمون مدیر دانشگاه داییشه)
اومد منو اون بی شعور و برد دفتر.....
ویو یونگی
واییییییییییی من جای پسره دردم گرفت لعنتی بد جایی زد فکر کنم تاآخر عمر از پدر بودن محروم شد خوشم اومد دختر شجاعی
بود
ویو ات
صبح از خواب پاشدم دیدم ستی مثل بدبخت های فلک زده خوابیده روی زمین چند تا عکس گرفتم ازش هاهاها میدونم خیلی بدجنسم
بیدارش کردم ب اش سوپ خماری درست کردم۳ ساعت دیگه دانشگاه شروع میشه رفتم حموم مدیونید اگه فکر کنید دیر اومدم بیرون فقط حواسم نبود خوابم برد حالا بگذریم ستی اومد از مو گرفت از حموم بیرونم کرد رفتم لباس پوشیدم (میذارم)
ستی هم آماده شد رفتیم دانشگاه...
(پرش زمانی سر کلاس)
استاد اومد داخل همه پاشدن بجز من حوصله داری یهو دیدم همون هفتا پسر دیروزیه اومدن داخل وااااای ستی همون بیست و پنج صدم آبرویی هم که داشتی رفت(برای ستایش تعریف کرده) دیدم ستی رنگش پرید از استاد اجازه گرفت رفت اون هفتا هم خودشونو معرفی کردن
استاد:نامجون کنار ا ن صندلی خالیه یه صندلی هست اونجا بشین تهیونگ تو هم کنار ات
وااااای ستی ری استارت زدی
ویو یونگی
قرار بود داخل این دانشگاه یه دختررو بدزدیم که هم پولداره هم پدرش وقتی زنده بود اونو قمار کرد و به بابای من باخت(دکی تواین زندگی)
(پرشزمانی به زنگ تفریح)
ویو ات
منو ستی داشتیم جمع میکردیم بریم داخل حیاط که این قلدرا اومدن حوصلشونو ندارم ای خداااااااااا
غول شماره یک۱شماره دو۲شماره سه۳
۱سلام خوشگله جوووون لباسشو
ای درد مگه چشهههه(چش نیست گوشه)
۲هوییی چرا محل نمیدی
@ا..ات من میترسم
.از این سه تا پخمه(با قیافه پوکر)
۱هوووووش درست حرف بزنااا
.نزنم
۲مجبورت میکنم درست حرف بزنی
.بشین تا به حرفت گوش بدم
۳بابا ولش کنید مامانش بهش تربیت یاد نداده
خون جلوی چشمامو گرفت دست گذاشت روی نقطه ضعفم مامانم
@ا...ا...ات قربونت کوتاه بیا
برگشتم یکی خوابوندم توی گوشش حس میکنم بیشتردست خودم درد گرفت به حای صورت اون.
اونم یدونه زد توی گوشم چیییی من این همه رفتم کاراته دان ۵ گرفتم که الکی کتک بخورم دیگه کنترلم دست خودم نبود یدو نه با پا زدم توی پاش یدونه توی دلش یدونه جای حساسسس کل پسرای کلاس همزمان با زدن من وسط پاش گفتن آیییییی آیو مرض
دوستش اومد سمتم که مدیر اومد(گایز ات پارتی داره قد تیر برق محلمون مدیر دانشگاه داییشه)
اومد منو اون بی شعور و برد دفتر.....
ویو یونگی
واییییییییییی من جای پسره دردم گرفت لعنتی بد جایی زد فکر کنم تاآخر عمر از پدر بودن محروم شد خوشم اومد دختر شجاعی
بود
۴.۶k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.