پارت

#پارت44
شیطونکِ بابا🥺💜

دستمو روی صورتم گذاشتم و سعی میکردم گریمو کنترل کنم ، نمیخواستم جلوی افراز دیگه خودمو کوچیک کنم

دوسداشتم فریاد بزنم و بهش فحش بدم!! دوسداشتم‌ بگم تویی که دم از احترام میزنی پس چرا خوردم کردی؟؟

چرا جسممو ، روحمو ، فکرمو داغون کردی؟؟ چرا یه کاری کردی که ازخودم متنفر شم؟؟؟

ولی سکوت کردم فقط ، لال شدم و هیچی نگفتم بهش

انگار که دلش برام سوخته بود ، حالت چهرشو عوض کرد و گفت:

+ بپوش لباستو میرسونمت

افراز به سمت پله ها رفت و منم شومیزمو پوشیدم ؛

به سمت طبقه اول رفتم و وقتی دیدم افراز نیست خیالم راحت شد

اصلا کاش میشد پیاده برم خونه ولی با این لجن دوباره هم مسیر نشم ، اما چاره ای نداشتم و باید تحملش میکردم

به سمت در رفتم و با دیدن ماشینش که روشن بود ، صندلی عقب نشستم

+ بیا جلو بشین

_ همینجا خوبه

+ من یه عادتی دارم
اینکه حرفمو دوبار نمیزنم

حوصله کل کل کردن باهاش و نداشتم بخاطر همین دندون قروچه ای کردم و صندلی جلو نشستم

افرازم ریموت پارکینگ رو زد و حرکت‌کرد ، سرمو‌ روی شیشه ماشین تکیه دادم و چشمامو بستم

حدود ده دقیقه ای بود که تو مسیر بودیم و یهو افراز زد رو ترمز ، چشمامو باز کردم و برگشتم سمتش

به سمتم خم شد که ترسیده خودمو جمع‌ کردم ، دستشو به سمت داشبورد برد و گوشیشو از داخلش در آورد

هوف قلبم داشت میومد تو دهنم!!!
دیدگاه ها (۱)

#پارت45شیطونکِ بابا🥺💜هوف قلبم داشت میومد تو دهنم!!افراز گوشی...

آقا افراز گنگمون🤤✨

#پارت43شیطونکِ بابا🥺💜با حرفش احساس حالت تهوع کردم ، دلم میخو...

دخمل شاه باشه?!(:#شخصیت_غنچه⁦🌨️⁩

#Gentlemans_husband#Season_two#part_200_چیزی گفتی؟ هوفی کشید...

Part ¹²⁵ا.ت ویو:بین زمین و آسمون بودیم..دورتا دورمون سیاهی م...

Part ¹²⁹ا.ت ویو:مثل اینکه خودش بود..به داخل راهنمایش کردم..و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط