ملت:شب خوش ولیعهد و بانو
ملت:شب خوش ولیعهد و بانو
جونگ کوک ویو:دمباله ا.ت رفتم اتاق نازی داشت ول...یکم شلخته بودش
ا.ت:تو یه این ۵روز کاره احمقانه ای نکن
جونگکوک: نگران نباش البته اگه قول بدی لباس پوشید نتو درست کنی
ا.ت:تو حق نداری راجب پوشش من نظر بدی
جونگکوک: خود دانی
ا.ت ویو:تمام لباس خواب هام باز بودن..نمیدونستم چی به پوشم و یهو یه ایده به ذهنم رسید رفتم پست رخت کن و لباسمو در آوردم
جونگکوک ویو:اندامه ا.ت از پشت رخت کن اش معلوم بود کمر ساعت شنی و پا هایه چوب کبریتی
شت..دارم به چی فکر میکنم؟
ا.ت:شب بخیر
جونگکوک: شب شیک
ا.ت ویو: بنظرت خوابم میبره،؟این اولین باره یه پسر تو اتاق خوابه منه
جونگکوک ویو:به نظرن خوابم میبره ؟اولین باره تو اتاق یه دخترم
ا.ت: دا شتم از تشنگی میمردم بلند شدم که آب بخورم ولی خب..چون یادم رفته بود آب بالا سرم بزارم رفتم بالا سر جونگکوک که یهو پام رفت رو لباسه بلندم و اوفتادم رو جونگکوک
جونگکوک ویو: همچنان بیدار بودم که یهو احساس کردم یه چی افتاد روم...
ا.ت ویو:جونگکوک چشاما ش رو باز کرد صورتم قشنگ تو صورت ش بود
جونگ کوک ویو:دمباله ا.ت رفتم اتاق نازی داشت ول...یکم شلخته بودش
ا.ت:تو یه این ۵روز کاره احمقانه ای نکن
جونگکوک: نگران نباش البته اگه قول بدی لباس پوشید نتو درست کنی
ا.ت:تو حق نداری راجب پوشش من نظر بدی
جونگکوک: خود دانی
ا.ت ویو:تمام لباس خواب هام باز بودن..نمیدونستم چی به پوشم و یهو یه ایده به ذهنم رسید رفتم پست رخت کن و لباسمو در آوردم
جونگکوک ویو:اندامه ا.ت از پشت رخت کن اش معلوم بود کمر ساعت شنی و پا هایه چوب کبریتی
شت..دارم به چی فکر میکنم؟
ا.ت:شب بخیر
جونگکوک: شب شیک
ا.ت ویو: بنظرت خوابم میبره،؟این اولین باره یه پسر تو اتاق خوابه منه
جونگکوک ویو:به نظرن خوابم میبره ؟اولین باره تو اتاق یه دخترم
ا.ت: دا شتم از تشنگی میمردم بلند شدم که آب بخورم ولی خب..چون یادم رفته بود آب بالا سرم بزارم رفتم بالا سر جونگکوک که یهو پام رفت رو لباسه بلندم و اوفتادم رو جونگکوک
جونگکوک ویو: همچنان بیدار بودم که یهو احساس کردم یه چی افتاد روم...
ا.ت ویو:جونگکوک چشاما ش رو باز کرد صورتم قشنگ تو صورت ش بود
۲.۰k
۱۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.