پر می کشد پروانه ای زخمی به سویت

پر می کشد پروانه ای زخمی به سویت

گهواره ای جان می دهد در آرزویت

باید به دست تیرهای تشنه یک روز

باغ گل سرخی بروید از گلویت

با مشتی از گل های پرپر آسمان هم

سرمست باشد روز و شب از سُکرِ بویت

هفتاد و دو خورشید می آیند آرام

دنبال نورِ چشم های چاره جویت

در قلبِ این منظومه ی آشفته باید

کوچک ترین سیاره باشد ماهِ رویت

از کهکشان راه شیری تا لب خاک

لبریز گردند استکان ها با سبویت

حتما خدا در خلقتش یک روزِ معصوم

دل های عاشق را گره می زد به مویت

هر روز می گردند مادر های بی خواب

گهواره های درد را در جستجویت
@akhare_zaman
دیدگاه ها (۱)

بگیر اصغرم را و آبش بدهکه سوزد سرا پایش از تشنگیرخش بوسم اما...

گاه گاهی که دلش ویرانه ی غم می شودباز می سازد خودش را؛ باز م...

از هُرم عطش اگر چه بی تاب شدهبا زمزمۀ سه شعبه ای خواب شدهتصو...

بالا نشسته است که پیغمبرش کنند کوچک ترین امام همین منبرش کنن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط