خودم چشمت زدم

خودم چشمت زدم
از بس ڪہ
بی پروا
تو را
خواندم
"لبت" مضمون
شــعــرم بـــــود و
اسپندے نچرخاندم...
وصی پور
دیدگاه ها (۱)

یہ دَفعہ بہ خودِتـ میاے میبینےیہ نفر براتـ با هَمہ فرقـ داره...

میگویند دنیا دار مُکافات است ...دنیا را بیخیال.... فعلا که د...

صبح را برای تو لطیف آرزو میکنممانند گل های بهاریکه استنشاق ک...

کاش ...اگررویای مان یکی نبودو حتی لحظه ی ؛خندیدنماندر آه و ح...

از بس شبیه شمع چکیدم دلم گرفت...از بس دویدم و نرسیدم دلم گرف...

پل اعتمادیه سبد خوراکی همیشه در آشپرخونه اداره وجود داشت. اگ...

با صدای نازک اما رندانه‌ای صداش می‌زنی:«من کوکی آوردم... رزب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط