عشق به توان۷
عشق به توان۷
چاقورو نگاه کردم که روش لکه خون دیدم سریع رفتم توی اتاقم و لباس رندم برداشتم پوشیدم رفتم اداره پلیس....
ویو جین
ات سریع اومد داخل داخل دستش یه چاقو بود سریع چنگ زد یه لباس برداشت لباساشو در آورد هنگ باز مونده بود چه بدن سفید و خوش فرمی داشت لباسا شو پوشید و رفت
ویو ات
رفتم چاقو رو دادم به پلیس گفت که از نمونه خون آزمایش میگیره و فردا زنگ میزنه بهم.......داشتم راه میرفتم که تازه یادم افتاد جین خونمونه وااااای من جلوی اون لباسمو عوض کردممممم چه آبرو ریزییییییییییی
وقتی رسیدم خونه رفتم بالا دیدم جین عرق کرده و افتاده روی تخت و نفس نفس میزنه رفتم نزدیکش
.جین چیشده
یهو دستمو گرفت و کشید افتادم روش
جین:آه ا...ات من هورنی ش.....شدم
.جین ول......
با قرار گرفتن لباش روی لبام خفه شدم
ویو جین
درد داشتم ات اومد
.جین چی شده
جین:ا....ات من هورنی ش....شدم
.جین ول.....
لبامو گذاشتم روی لباش و محکم مک زدم اولش مخالفت کرد ولی با گازی که از لب پایینش گرفتم همراهیم کرد جاهامونو عوض کردم و لباسای ات رو جز دادم ات هم دکمه های لباسم رو باز کرد و خودم شلوارمو در آوردم الان فقط من یه باکسز داشتم و ات دو تیکه لباس زیر توری.............
پیام بازرگانی:دیرین دیرین دیرین درین درین درین درین رین رین دیری ری رین ریییین
چاقورو نگاه کردم که روش لکه خون دیدم سریع رفتم توی اتاقم و لباس رندم برداشتم پوشیدم رفتم اداره پلیس....
ویو جین
ات سریع اومد داخل داخل دستش یه چاقو بود سریع چنگ زد یه لباس برداشت لباساشو در آورد هنگ باز مونده بود چه بدن سفید و خوش فرمی داشت لباسا شو پوشید و رفت
ویو ات
رفتم چاقو رو دادم به پلیس گفت که از نمونه خون آزمایش میگیره و فردا زنگ میزنه بهم.......داشتم راه میرفتم که تازه یادم افتاد جین خونمونه وااااای من جلوی اون لباسمو عوض کردممممم چه آبرو ریزییییییییییی
وقتی رسیدم خونه رفتم بالا دیدم جین عرق کرده و افتاده روی تخت و نفس نفس میزنه رفتم نزدیکش
.جین چیشده
یهو دستمو گرفت و کشید افتادم روش
جین:آه ا...ات من هورنی ش.....شدم
.جین ول......
با قرار گرفتن لباش روی لبام خفه شدم
ویو جین
درد داشتم ات اومد
.جین چی شده
جین:ا....ات من هورنی ش....شدم
.جین ول.....
لبامو گذاشتم روی لباش و محکم مک زدم اولش مخالفت کرد ولی با گازی که از لب پایینش گرفتم همراهیم کرد جاهامونو عوض کردم و لباسای ات رو جز دادم ات هم دکمه های لباسم رو باز کرد و خودم شلوارمو در آوردم الان فقط من یه باکسز داشتم و ات دو تیکه لباس زیر توری.............
پیام بازرگانی:دیرین دیرین دیرین درین درین درین درین رین رین دیری ری رین ریییین
۸.۷k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.