P1
♣심령뱀파이어 ♣
^امی ویو^
انقدر ترسیدم که سیاهی نسیبم شد..♠..
؟خب خب ، وقتی که بیهوش میشی خوردنی تر میشی
وایسا....نه....نه.... لطفاً.....منو ببخشید ارباب................
کوک:مایه ابرو ریزی من میشی
چجوری باید ببخشمت؟
؟.. لط.....(خوناشام هات قصه ی ما هم حرفش رو بُرید و کامل گردنش رو به دو نیم تقسیم کرد)
کوک: چه راحت!
این دختره دیگه کیه؟
قطعا اینو دید که از هوش رفت
نمیتونم بزارم دنیام از بین بره
پس میبرمش به عمارت...
صب کن چرا روی دستش علامت صلیب سرخ داره؟
(توی این فیک ، هر کسی که فرا تر و قدرتمند تر از پادشاه خوناشام هاست ولی هنوز قدرتش رو به دست نیاورده صلیب سرخ داره ولی وقتی قدرتش رو کامل به دست آورد صلیبش مشکی میشه.:.:) ♪خود امی هم خبر داشت اما فکر می کرد وقتی مست بود اشتباهی این تتو رو زده♪
کوک:توی دنیای خوناشام ها بین تیلیارد ها خوناشام فقط دو نفر صلیب ابی دارند (صلیب ابی در برابر صلیب سرخ خیلی بی قدرته و کوک تاحالا صلیب قرمز رو ندیده بود)
چطور امکان داره
این بین ۷ میلیارد نفر زمین که تاحالا همه رو دیدم این رو ندیدم
این خیلی کم یابه
و فقط روی دست تو پیداش میشه
باید حتما ببرمش
ادمین:
خب دیگه کوک امی رو برد و روی تخت عمارت بستش تا فرار نکنه
.......................................♠........::.:.:.:.:.:.:.:
کوک:
بردمش ولی وقتی چشماش رو با دستام باز کردم با مردمک خونی و سرخش که توش رگه های ابی داشت مواجه شدم
تاحالا چشمایی به این قشنگی ندیدم
چشماش.....دماغش.........بدنش......و لب وای دارم چی میگم
منم همون خوناشام روانی و سرد و بی رحم
ویو اِمی:
بیدار شدم ولی نتونستم تکون بخورم
چون دستام و پاهام بسته بود، همون لحظه یاد اون خوناشام که ادما رو تیکه پاره میکرد افتادم
صدا تند تلمبه(منظورم ضربانه منحرفا) زدن قلبم میومد
ویو کوک:
داشتم اون لیوان خونی که هر روز میخورم ، رو میخوردم که صدای تپش اومد
فهمید اون دختره بیدار شده
سریع تو اتاقش ظاهر شدم
وقتی منو دید یکم مات موند و بعد اندازه ی هفت حنجره جیغ میزد
منی که گوشام به عنوان خوناشام خیلی تزه داشت کور میشد
کوک:خفه شو، کر شدمممم(عربده)
امی:(بغضش گرفت و با چشمای ابی که اگه حرف میزد بغضش میترکید به کوک نگاه میکرد:)
کوک:
اون، اون واقعا چشماش دیوونم کرده
نمیتونم خودمو کنترل کنم
سریع رفتم نزدیکش ، سرم رو بردم تو گردنش و......
یاع یاع یاع
خماری
یه چند تا کلیپ میزارم و پارت بعد رو اپلود میکنم
لایک کنید
دارم عین سگ زحمت میکشم
تا اون موقع خماری بکشید
^امی ویو^
انقدر ترسیدم که سیاهی نسیبم شد..♠..
؟خب خب ، وقتی که بیهوش میشی خوردنی تر میشی
وایسا....نه....نه.... لطفاً.....منو ببخشید ارباب................
کوک:مایه ابرو ریزی من میشی
چجوری باید ببخشمت؟
؟.. لط.....(خوناشام هات قصه ی ما هم حرفش رو بُرید و کامل گردنش رو به دو نیم تقسیم کرد)
کوک: چه راحت!
این دختره دیگه کیه؟
قطعا اینو دید که از هوش رفت
نمیتونم بزارم دنیام از بین بره
پس میبرمش به عمارت...
صب کن چرا روی دستش علامت صلیب سرخ داره؟
(توی این فیک ، هر کسی که فرا تر و قدرتمند تر از پادشاه خوناشام هاست ولی هنوز قدرتش رو به دست نیاورده صلیب سرخ داره ولی وقتی قدرتش رو کامل به دست آورد صلیبش مشکی میشه.:.:) ♪خود امی هم خبر داشت اما فکر می کرد وقتی مست بود اشتباهی این تتو رو زده♪
کوک:توی دنیای خوناشام ها بین تیلیارد ها خوناشام فقط دو نفر صلیب ابی دارند (صلیب ابی در برابر صلیب سرخ خیلی بی قدرته و کوک تاحالا صلیب قرمز رو ندیده بود)
چطور امکان داره
این بین ۷ میلیارد نفر زمین که تاحالا همه رو دیدم این رو ندیدم
این خیلی کم یابه
و فقط روی دست تو پیداش میشه
باید حتما ببرمش
ادمین:
خب دیگه کوک امی رو برد و روی تخت عمارت بستش تا فرار نکنه
.......................................♠........::.:.:.:.:.:.:.:
کوک:
بردمش ولی وقتی چشماش رو با دستام باز کردم با مردمک خونی و سرخش که توش رگه های ابی داشت مواجه شدم
تاحالا چشمایی به این قشنگی ندیدم
چشماش.....دماغش.........بدنش......و لب وای دارم چی میگم
منم همون خوناشام روانی و سرد و بی رحم
ویو اِمی:
بیدار شدم ولی نتونستم تکون بخورم
چون دستام و پاهام بسته بود، همون لحظه یاد اون خوناشام که ادما رو تیکه پاره میکرد افتادم
صدا تند تلمبه(منظورم ضربانه منحرفا) زدن قلبم میومد
ویو کوک:
داشتم اون لیوان خونی که هر روز میخورم ، رو میخوردم که صدای تپش اومد
فهمید اون دختره بیدار شده
سریع تو اتاقش ظاهر شدم
وقتی منو دید یکم مات موند و بعد اندازه ی هفت حنجره جیغ میزد
منی که گوشام به عنوان خوناشام خیلی تزه داشت کور میشد
کوک:خفه شو، کر شدمممم(عربده)
امی:(بغضش گرفت و با چشمای ابی که اگه حرف میزد بغضش میترکید به کوک نگاه میکرد:)
کوک:
اون، اون واقعا چشماش دیوونم کرده
نمیتونم خودمو کنترل کنم
سریع رفتم نزدیکش ، سرم رو بردم تو گردنش و......
یاع یاع یاع
خماری
یه چند تا کلیپ میزارم و پارت بعد رو اپلود میکنم
لایک کنید
دارم عین سگ زحمت میکشم
تا اون موقع خماری بکشید
۸.۴k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.