وقتی با هم دعوا میکنین و میخواد از دلت در بیاره.....
☆☆○○☆☆○○☆☆○○☆☆○○
دیشب با هیون دعوات شده بود، بخاطر اینکه شب با دوستات رفته بودی بار و خیلی دیر برگشتی....و باهاش دعوای بدی داشتی.
برای اولین بار، دست روت بلند کرد!
هنوز نتونسته بودی کاری که لاهات کرد رو هضم کنی....بعد از دعواتون از خونه بیرون زده بود و حتی بعد از یه شب هم برنگشته بود.
حدود ساعت ¹² شب از خونه رفته بود بیرون و امروز صبح حدود ساعت ⁴ عصر هم برنگشته بود....هم عصبانی بودی هم نگران....با این حال کل روز خودت رو توی اتاق حبس کرده بودی و گریه میکردی.
صدای زدن رمز در رو شنیدی....در رو قفل کردی و روی تخت دراز کشیدی....سعی کرد در رو باز کنه ولی متوجه شد قفله، زد به در و صدات زد.
-عزیزم؟ داخلی؟ میشه در رو باز کنی؟
جوابی نشنید
-عزیزم؟ لطفا....میدونم اشتباه کردم در رو باز کن.
آروم بلند شدی و قفل در رو باز کردی از شدت گریه و بی خوابی زیر چشمات سیاه شده بود، و کل لب هات زخم و خونی بود.
دستی رو صورتت کشید....
-عزیزم حالت خوبه؟
جای دستش از دیشب روی صورتت مونده بود....
دستش رو پس زدی و خودت رو عقب کشیدی...
+م...من خوبم
در آغوش کشیدت و موهات رو نوازش کرد...
-متاسفم فرشتهام...هر چقدرم عصبانی بودم نباید اینکارو باهات میکردم.....ببخشید
خودت رو توی بغلش جا دادی...
+مهم نیست....دیگه اینکارو نکن....باشه؟
-قول میدم...اگه اینکارو کردم خودم همون دستمو قطع میکنم(خدا نکنه عههه)
+هی چی میگی؟(خنده)
-بلاخره خندیدی پرنسسم
+مرسی که هستی....
-ممنونم که پیشمی
+هعی....ولی صبر کن تو شب کجا خوابیدی؟
-خببببببب.....
+جواب بده ببینم
-خونه فیلیکس بودم
+خب اشکال نداره فیلیکس بچه خوبیه زیاد برو پیشش(😂)
-چشم میرم پیشش(خنده)
-راستی بیا پایین سوپرایز دارم برات
+چه سوپرایزی؟
-هدیه عذر خواهی
+چی؟
توی یه چشم بهم زدن براید بغلت کرد
-چشماتو ببند و تا نگفتم بازشون نکن
+باشه
چشم هاتو بستی و هیون داشت تورو پایین میاورد...
گذاشتت زمین.... و گفت
-چشم هاتو باز کن
یه دسته گل بزرگ با گل های رز قرمز و با کلی شکلات و لواشک و آلوچه و پاستیل که همشون توی یه جعبه قرمز بزرگ بود رو دیدی.....هیون لب هاتو بوسید و گفت
-خیلی دوستت دارم پرنسسم
+منم دوستت دارم شاهزاده
☆☆○○☆☆○○☆☆○○☆☆○○
#تک_پارتی
#هیونجین
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.