مافیای خشن من
پارت سیزدهم
(چند ماه بعد)
از زبان ا.ت
امروز فهمیدم که حامله ام
میخوام به تهیونگ بگم
اما چند روزیه که دیر میاد خونه و با من سرد
رفتار میکنه
از این رفتارش خسته شدم
اما امروز بهش زنگ زدم به توی شام بهش بگم
که حامله ام اما گفت دیر تر میاد منتظرش نباشم
صبح زود تر از تهیونگ بیدار شدم دیدم خوابه
میخوام امروز تعقیبش کنم که ببینم کجا میرم
دوباره خودمو به خواب زدم دیدم تهیونگ رفت
منم پست سرش رفتم دیدم وارد یه بار شد
نکنه نه ا.ت امکان ندارد تهیونگ این کارو با تو کنه
رفتم داخل بار دیدم وارد یه اتاق شد منم
رفتم رفت داخل
کلی استرس داشتم درو باز کردم دیدم تهیونگ داره به من خیانت میکنه
که یه دفعه اون منو دید
من بدو بدو رفتم
(چند ماه بعد)
از زبان ا.ت
امروز فهمیدم که حامله ام
میخوام به تهیونگ بگم
اما چند روزیه که دیر میاد خونه و با من سرد
رفتار میکنه
از این رفتارش خسته شدم
اما امروز بهش زنگ زدم به توی شام بهش بگم
که حامله ام اما گفت دیر تر میاد منتظرش نباشم
صبح زود تر از تهیونگ بیدار شدم دیدم خوابه
میخوام امروز تعقیبش کنم که ببینم کجا میرم
دوباره خودمو به خواب زدم دیدم تهیونگ رفت
منم پست سرش رفتم دیدم وارد یه بار شد
نکنه نه ا.ت امکان ندارد تهیونگ این کارو با تو کنه
رفتم داخل بار دیدم وارد یه اتاق شد منم
رفتم رفت داخل
کلی استرس داشتم درو باز کردم دیدم تهیونگ داره به من خیانت میکنه
که یه دفعه اون منو دید
من بدو بدو رفتم
۶.۰k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.