خیابانعشق lovestreet پارت

#خیابان_عشق / #love_street / #پارت_4
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌•┈┈┈┈°.𔘓.°┈┈┈┈•
میرا همونطور که داشت حیرت زده عمارت رو نگاه میکرد با حرف جونگکوک جا خورد
میرا: مطمئنی مشکلی نداره من اینجا زندگ..
جونگکوک: قبلا حرف زدیم و من تصمیم گرفتم تو بیای اینجا . خودتم قبول کردی پس خجالت نکش
‌ ‌ ‌
از ماشین پیاده شد میرا و منم ماشین رو پارک کردم.
بعد میرا وارد عمارت شدم و بعد اینکه اتاقش بهش نشون دادم به خدمتکار ها سپردم تا شام درست کنن .

بعدش رفتم اتاقم و روی کارای اداری متمرکز شدم
زندگیم خیلی وقت بود همینقدر یکنواخت بود
بیدار شو ، برو بدو ، برو حموم و بعدشم کار کن
همش همین بود!
‌ ‌
تو افکار خودم بودم که در با دو تقه باز شد
خدمتکار اومد و گفت که شام آماده ست
رفتم تو آشپزخونه و پشت میز نشستم.
کم کم بقیه بچه ها هم اومدن و صندلی کنارم نگه داشته بودم برای میرا .
‌ ‌
میرا هم یکم بعد من اومد و برخلاف فکر من نشست رو صندلی جلویی من که برای جین بود.
( جین هنوز از سربازی برنگشته ولی بچه ها جاشو نگه می‌دارند تا همیشه کنارشون باشه)

احساس خوبی نداشتم که دور باشه انگار غریبه بودیم.
کوک: اهم .. بیا کنار من بشین اینجوری راحت ترم
میرا: نه ممنون مزاحمت نمیشم
کوک: میگم بیا اینجا بچه
تهیونگ: کوک وحشی می‌شود
جیمین: تهیونگ مراقب کو*نت باش تا پاره نشه😂
یونگی: اگه گذاشتین غذامونو کوفت کنیم😐💔
نامی: بسه دیگه . چقدر دعوا میکنید جونگکوک یکم با میرا بهتر رفتار کن شاید خوشش نمیاد پیشت بشینه.
جونگکوک:راست میگه میراا؟
میرا سرش با نشونه نه تکون داد
میرا: من این قصد نداشتم فقط دیدم این صندلی خالیه گفتم اینجا بشینم.الان جامو عوض میکنم
‌ ‌‌
اومد کنار من نشست
با اینکه انگار راضی نبود ولی این حس قدرت حس خوبی بهم میداد😂
‌ ‌
بعد تموم کردن شام رفتم تا تلویزیون ببینم
خیلی جو و فضا بد شده بود .
تهیونگ و یونگی و جیمین همیشه دیر می‌خوابیدند پس منم با اونا نشستم فیلم ببینم
‌‌ ‌
تهیونگ کنار میرا نشسته بود و داشتن زیر زیرکی حرف میزدن و میخندیدن
تهیونگ: بعد اینجا بود که یدفعه جین افتاد زمین و پوکید هممون زدیم زیر خنده
میرا: 😂😂حسش درک میکنم
‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌‌
کوک: صداتون مزاحم فیلم دیدنم شده.
تهیونگ: میرا نگران نباش کوک همیشه همینقدر سگه . بهش عادت میکنی
یونتان: ( من شرف دارم به من توهین نکن😂)
‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌
ساعت 10 بود . من ساعت ده و نیم همیشه میخوابم.
کوک: من میرم دوش بگیرم بعدشم میخوابم .
هرکاری میخوای بکن فقط وارد اتاق کارم و اتاق هایی که روشون اسم منه نشو.
‌ ‌
میرا: باشه ..
ویو میرا*
جونگکوک بعد گفتن این حرف رفت .
_______________
‌‌‌#قمار #فیک #وانشات #سناریو #رمان #داستان #نیکا_شاکرمی #نیکا #مهسا_امینی #خدا #تهیونگ #فیلیکس #جونگ_کوک #جونگکوک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#عشقانه #کمدی #خنده #غمگین
دیدگاه ها (۰)

‌ #خیابان_عشق / #love_street / #پارت_5 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ...

#خیابان_عشق / #love_street / #پارت_6 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ...

‌ #خیابان_عشق / #love_street / #پارت_3 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ...

‌ #خیابان_عشق / #love_street / #پارت_2 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

پارت ۳۰ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط