سریا داوودی حموله
▪︎نمونه شعر:
(۱)
[روز هشتم]
مرد زنیست
با دو نام از ساقهی گندم.
در یک سکانس تاریخی
زمین ادامهی خود را دور ریخت
استوا
به دگردیسی مفعولی
تا خورد
دایره در مضارع چرخید
تا ممنوع شد
به سه رنگ سپید
که این همه سرگردان است.
در پوستاندازی جمعههای اشتباه
با شمارش معکوس
عشق را به دو نیم کرد
زنی که نام دیگر مرد بود!.
(۲)
به درخت بر میگردم
کلمه
پر از قناری است
نصف تا را از خودم کم میکنم
نیمهی دیگرت
هر که باشد
یک حرف بیشتر از شنواییام ندارد!.
(۳)
با چراغی کهنه
حروف مقبرهها را به رویا گذاشتم
حق با گنجشکهای بعد از ظهر است
همهی مردگان
وسط زمین دفن میشوند
جز اسطورههایی که سر به راه نبودهاند!.
(۴)
از آسمان شما گریختهام
برای دیوارهایی
که از در و پنجره افتادند
بگذار به دیوانگی حروف قناعت کنم
بمیرم میان شبانههای کبود
مبادا
تاریک بمیرند
صداها به جادهها!.
(۵)
ماهیها در قرائت اول عمیق میخوابند
وقتی میمیرند
از نسبت ما میپرسند
نمیدانند
همهی زنها
یک آیینهی اضافی دارند!.
(۶)
معکوس همهی رودهایی
که به هم میریزند
در تاریکی فرو رفت
خون هر رنگی که بریزد
چهرهی مردگان را میبلعد
تا نبیند
همه چیز
در هیچ خلاصه شده است!.
(۷)
ديوارها
مرگ ما را شنيدند
در جوانی بادها پير شدند
بعد از میم مریمها
چه سینی را
مدفون کردهای
زمین تالاسمی گرفت
ماه سوءتفاهم
هیچ نمیبینم
جز آنچه پنهان است!.
(۸)
[رفورم]
کفشام به پای بادها بخورد
به پیامبری
مبعوث میشوم
شاید نیمهی کسی باشم
که با یک کاما
جلو نیل را گرفت!.
(۹)
[کفبین]
زن از بستر کدام رود برخاست
که ماه
میان درختان زیتون مرد؟
عشق بوی ماهیان مرده میدهد
نه تو
همان تو هستی
نه ماه همان چراغی
که گم شده است!.
(۱۰)
[پیشینه]
میز
بیهیچ ادعایی میز است
بیآنکه بداند
حس ششم صندلی
به درختان از هوش رفته بر میگردد
سایهی خود را حذف کرد!.
(۱۱)
[مرگ]
از درهای بسته حرف زدیم و
دهانهای باز
هیچ فکر نمیکردیم
مرگ
نام کوچک ما را صدا زند!.
(۱۲)
[آیینه]
از نامهای بسیار تو
یکی یادم نمانده
تا به ماه بگویم
پیراهنم به سردسیر
دلم به گرمسیر
آیینهای پشت سر ندارم
کمی از آسمان جنوب برایم بفرست!.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع
www.wikijoo.ir/index.php?title
www.zagrospedia.com/3poem
www.poempersian.ir
@adabiatjonoob
(۱)
[روز هشتم]
مرد زنیست
با دو نام از ساقهی گندم.
در یک سکانس تاریخی
زمین ادامهی خود را دور ریخت
استوا
به دگردیسی مفعولی
تا خورد
دایره در مضارع چرخید
تا ممنوع شد
به سه رنگ سپید
که این همه سرگردان است.
در پوستاندازی جمعههای اشتباه
با شمارش معکوس
عشق را به دو نیم کرد
زنی که نام دیگر مرد بود!.
(۲)
به درخت بر میگردم
کلمه
پر از قناری است
نصف تا را از خودم کم میکنم
نیمهی دیگرت
هر که باشد
یک حرف بیشتر از شنواییام ندارد!.
(۳)
با چراغی کهنه
حروف مقبرهها را به رویا گذاشتم
حق با گنجشکهای بعد از ظهر است
همهی مردگان
وسط زمین دفن میشوند
جز اسطورههایی که سر به راه نبودهاند!.
(۴)
از آسمان شما گریختهام
برای دیوارهایی
که از در و پنجره افتادند
بگذار به دیوانگی حروف قناعت کنم
بمیرم میان شبانههای کبود
مبادا
تاریک بمیرند
صداها به جادهها!.
(۵)
ماهیها در قرائت اول عمیق میخوابند
وقتی میمیرند
از نسبت ما میپرسند
نمیدانند
همهی زنها
یک آیینهی اضافی دارند!.
(۶)
معکوس همهی رودهایی
که به هم میریزند
در تاریکی فرو رفت
خون هر رنگی که بریزد
چهرهی مردگان را میبلعد
تا نبیند
همه چیز
در هیچ خلاصه شده است!.
(۷)
ديوارها
مرگ ما را شنيدند
در جوانی بادها پير شدند
بعد از میم مریمها
چه سینی را
مدفون کردهای
زمین تالاسمی گرفت
ماه سوءتفاهم
هیچ نمیبینم
جز آنچه پنهان است!.
(۸)
[رفورم]
کفشام به پای بادها بخورد
به پیامبری
مبعوث میشوم
شاید نیمهی کسی باشم
که با یک کاما
جلو نیل را گرفت!.
(۹)
[کفبین]
زن از بستر کدام رود برخاست
که ماه
میان درختان زیتون مرد؟
عشق بوی ماهیان مرده میدهد
نه تو
همان تو هستی
نه ماه همان چراغی
که گم شده است!.
(۱۰)
[پیشینه]
میز
بیهیچ ادعایی میز است
بیآنکه بداند
حس ششم صندلی
به درختان از هوش رفته بر میگردد
سایهی خود را حذف کرد!.
(۱۱)
[مرگ]
از درهای بسته حرف زدیم و
دهانهای باز
هیچ فکر نمیکردیم
مرگ
نام کوچک ما را صدا زند!.
(۱۲)
[آیینه]
از نامهای بسیار تو
یکی یادم نمانده
تا به ماه بگویم
پیراهنم به سردسیر
دلم به گرمسیر
آیینهای پشت سر ندارم
کمی از آسمان جنوب برایم بفرست!.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع
www.wikijoo.ir/index.php?title
www.zagrospedia.com/3poem
www.poempersian.ir
@adabiatjonoob
۸.۱k
۲۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.