فیک ستاره من پارت

فیک ستاره من (پارت45)
که یهو دیدم در پنجره بازه و داره باد میاد قلدون هم شکسته
ا. ت: وای دختر فک کردم جن امده
ا. ت رفت پنجره رو بست شیشه هارو جمع کردم که یهو با اون صدا سر جاش میخکوب شد
مینسو: بیبی جونم مواظب باش دستت اسیب میبینه
ا. ت روشو برگردوند که با قیافه مینسو. روبرو شد
مینسو: مراحم شدم؟
ا. ت: گمشو از خونم بیرون
مینسو: احه بیبی کوچولو بی ادب نباش
ا. ت: اگه نری زن....
مینسو رفت نزدیک تر ا. ت هعی عقد میرفت که خورد به دیوار مینسو دستاشو دو طرف ا. ت گرفت
مینسو: چی میشه زنگ میزنی به دوست پسرت فک میکنی ازش میترسم.*پوزخند*
جیمین: مگه نگفتم جرعت نداری بهش نزدیک شی
ا. ت: ج. جیمین
ویو جیمین
رفتم خونه سرم درد میکرد خواستم یه کم با ا. ت حرف بزنم شاید خوب بشم وقتی بهش زنگ زدم که جواب نداد چند بار زنگ زدم نگران شدم پاشدم سوار ماشین شدم با سرعت سمت خونت ا. ت حرکت کردم وقتی رسیدیم بدو بدو رفتم دم خونش در باز بود صدای یه پسر میومد... نه نه اون بهم خیانت نمیکنه بدو بدو رفتم داخل که مینسو رو دیدم
مینسو: اه مزاحم
ا. ت مینسو رو هل داد و بدو بدو رفت بغل جیمین
جیمین: خوبی بهت اسیب زد
ا. ت: نه ددی
جیمین: خوبه برو تو اتاقت
ا. ت: ولی....
جیمین: هیس هیچی نگو فقط برو تو اتاق
ا. ت رفت داخل اتاق در بست
مینسو: چرا انقدر مزاحم میشی
جیمین: مگه نگفتم درو ور ا. ت نباشش هااا (عربده)
مینسو: وای وای ترسیدم
جیمین یقه مینسورو گرفت تا تونست بهش مشت زد که مینسو بی هوش امد
جیمین: عوضی اگه ا. ت نمیترسید تاحالا کشته بودمت
جیمین به بادیگارداش دستور داد مینسو رو ببرن بیمارستان
خودش رفت داخل اتاق ا. ت
جیمین؛ بیبی خوبی
ا. ت: ا. اره
جیمین رفت رو تخت ا. ت نشست محکم بغلش کرد
جیمین: چمدوناتو جمع کن
ا. ت: چ. چرا
جیمین: میخوام بیای خونه خودم
ا. ت: ولی...
جیمین: هیسس هیچی نگو پیش خودم باشی خیالم جمع تره
ا. ت: چشم
جیمین: پایین منتظرتم کوچولو
جیمین گونه ا. ت رو میبوسه میره پایین که بهو گوشی جیمین زنگ میخوره.......
دیدگاه ها (۱۲)

فیک ستاره من(پارت44)که یهو جیمین دید گوشیش زنگ میخوره جواب د...

فیکای من چه مظکلی داره که گزارش میکنید ها؟

میخوامم فیکک بزارمم

فیک نویسه@m.i_j.m

تکپارتی از کوک

پارت یک هزار و یک شبسلام من ا/ت هستم من تو امریکا با پدرم زن...

پارت ۵ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط