من و ملاقات با BTS
من و ملاقات با BTS
part «۴»
تو اون هوای بارونی داشتم پیاده با بی تی اس راه میرفتم از خنده غش کردم
گفتم : تا حالا با هفت نفر جایی نرفته بودم وای وای دمتون گرم
جین : خخخخخ راست میگی آقا کی موافقه آبمیوه بخریم ؟
من : جین بارون هستا
جین : خو باشه آها بیا اینم بستنی فروشی اینجا خیلی خوبه خب کی چی میخوره ؟
وی : امممممم خودت که میدونی ما چی میخریم فقط ببین سوریون چی میخوره
من : اممم من چیزی نمیخام
وی : سوریون چرا اینقدر خجالتی هستی؟
من : نه بابا چه خجالتی فقط تو این هوای سرد چیزی نمیخام
وی رفت و اومد دیدم که برام شیر کاکائو داغ گرفته
من : وااااایییی میسیییی وی جونم
کوک : دمت گرم وی عجب چیزایی گرفتی
وی: ما اینیم
شوگا : بچه ها بریم ؟ هوا داره بدتر میشه میترسم سوریون سردش بشه
جیمین : چقدر نازکه سویشرتت دستت رو بده بهم
من : امممم چیزه بریم بهتره
جی مین : بده بعد بریم
من : خو بیا
جیمین : اووووو چه سردی
یهو کاپشن خودش رو روم انداخت
من : تو چی ؟ سرما نخوری
جیمین : لباس زیرم گرمه نگرانم نباش بریم
داشتیم راه میرفتیم گفتم : اممم دیه رسیدیم بهتره برید همین کوچه هست سوسانو دوستم الان میاد پایین
نامجون : تا بیاد پایین منتظرت هستیم
شوگا : برگردی خب ؟
من : باش
جین بغلم کرد و گفت : دلم برات تنگ میشه مراقب خودت باش باشه ؟
من : ای بابا جای خاصی نمیرم که فردا ناهار پیش شماها هستم عزیزان
جیهوپ : دلم نمیاد بری اما الان که میگی فردا پیش مایی باشه راستی این هفته کلا میخای چیکار کنی برای کتاب و... اینا
من : به بابام میگم برام بیاره اینجا
یهو سوسانو اومد تعجب کرد و گفت: خبری هست همتون اومدید ؟
وی : سلامو خوردی ؟
سوسانو : های
وی : مراقب دوستمون باش باشه ؟
سوسانو : اووووف باشه
من : برید که سردتون شده راستی جیمین کاپشن خودت رو بگیر ممنونم
جیمین : خواهش لاوم فردا منتظرت هستیم بای گلم
با هفت نفر خدافظی کردم و اعضا رفتن
سوسانو : میدونی اگه مامانت بفهمه چی میشه ؟
من : خب که چی ؟فقط یه بار زندگی میکنم اووووف
سوسانو : چمیدونم هرکاری میخوای بکن مامانت کجاست ؟
من : رفت 😂😶
سوسانو : درست جواب منو بده کجا رفت ؟
من : خو رفت یه کشور دیگه یه کاری براش پیش اومده بود میشه بریم ؟ دارم یخ میزنم
سوسانو : برو تو
خلاصه تا شب کارامونو رسیدیم فردا بعد از مدرسه داشتم آماده میشدم برم پیش اعضا یهو جین بهم پیام داد و گفت : بیا پایین منتظرت هستم
من رفتم پایین و گفتم : واسه چی اومدی ؟
جین : گفتم سختت بشه بیای من اومدم
یهو سوسانو بلند داد زد و گفت : صبر کن صبر کن کتابات رو جا گذاشتی
من : عه ببخشی یادم رفت 🙂 مرسی
سوسانو : خواهش گلم فعلا
من : بای
جین : عجب دوست خوبی داری
من : اره سوسانو دختر خوبی هست
جین : بریم، بچه ها منتظرت هستن
من : بریم
زنگ درو که زدم اولین نفر کوک بود گفت : سلام اومدی گلم ؟ خوش اومدی
من : سلام مرسی
و با بقیه اعضا سلام کردم
من : جیهوپ کو ؟
شوگا : حمام
من : ای وای ای کاش دیرتر می آمدم
کوک : تو که خودی هستی اشکالی نداره
از اون ور یهو جیهوپ بلند داد زد و گفت : حوله رو جا گذاشتم یکی بهم بده
اعضا رفتند که پیدا کنند
من که رفتم یکی از اتاقا لباس بپوشم یه حوله ایی رو دیدم رفتم بیرون و گفتم : اینه ؟
کسی نبود
رفتم جلو در حمام گفتم : جیهوپ اینه ؟
جی هوپ : آری آری بیا این ور تر بده دستم نمیرسه
من : ای بابا بیا
جیهوپ :مرسی به بچهها بگو دیگه نمیخاد
من : اوکی
رفتم و گفتم : توجه توجه حوله پیدا شد
جیمین : بچه ها بیاین ناهار
من سریع تر از همه رفتم گفتم : به به چه ناهاری
جیمین : سوریون
من : جانم ؟
جیمین : میشه پیش من بشینی ؟
من : باش
ناهار رو خوردیم گفتم : میرم به درسام برسم برای فردا
جیهوپ : درساتو بخون که تا دوساعت دیه باید بریم جایی
من : کجا ؟بگو
جیهوپ : بیا اینور تر
من : بگو
جیهوپ : نزدیکتر
من : بگو
جیهوپ دم گوشم اومد و گفت : امشب تولد کوک هست تو یه رستوران معروف میخوایم تولدشو بگیریم
من خیلی آروم گفتم : من چرا یادم نبود برم سریع تر درسامو بخونم و بعدش آماده بشم
جیهوپ : برو لاوم
✨ادامه دارد✨
part «۴»
تو اون هوای بارونی داشتم پیاده با بی تی اس راه میرفتم از خنده غش کردم
گفتم : تا حالا با هفت نفر جایی نرفته بودم وای وای دمتون گرم
جین : خخخخخ راست میگی آقا کی موافقه آبمیوه بخریم ؟
من : جین بارون هستا
جین : خو باشه آها بیا اینم بستنی فروشی اینجا خیلی خوبه خب کی چی میخوره ؟
وی : امممممم خودت که میدونی ما چی میخریم فقط ببین سوریون چی میخوره
من : اممم من چیزی نمیخام
وی : سوریون چرا اینقدر خجالتی هستی؟
من : نه بابا چه خجالتی فقط تو این هوای سرد چیزی نمیخام
وی رفت و اومد دیدم که برام شیر کاکائو داغ گرفته
من : وااااایییی میسیییی وی جونم
کوک : دمت گرم وی عجب چیزایی گرفتی
وی: ما اینیم
شوگا : بچه ها بریم ؟ هوا داره بدتر میشه میترسم سوریون سردش بشه
جیمین : چقدر نازکه سویشرتت دستت رو بده بهم
من : امممم چیزه بریم بهتره
جی مین : بده بعد بریم
من : خو بیا
جیمین : اووووو چه سردی
یهو کاپشن خودش رو روم انداخت
من : تو چی ؟ سرما نخوری
جیمین : لباس زیرم گرمه نگرانم نباش بریم
داشتیم راه میرفتیم گفتم : اممم دیه رسیدیم بهتره برید همین کوچه هست سوسانو دوستم الان میاد پایین
نامجون : تا بیاد پایین منتظرت هستیم
شوگا : برگردی خب ؟
من : باش
جین بغلم کرد و گفت : دلم برات تنگ میشه مراقب خودت باش باشه ؟
من : ای بابا جای خاصی نمیرم که فردا ناهار پیش شماها هستم عزیزان
جیهوپ : دلم نمیاد بری اما الان که میگی فردا پیش مایی باشه راستی این هفته کلا میخای چیکار کنی برای کتاب و... اینا
من : به بابام میگم برام بیاره اینجا
یهو سوسانو اومد تعجب کرد و گفت: خبری هست همتون اومدید ؟
وی : سلامو خوردی ؟
سوسانو : های
وی : مراقب دوستمون باش باشه ؟
سوسانو : اووووف باشه
من : برید که سردتون شده راستی جیمین کاپشن خودت رو بگیر ممنونم
جیمین : خواهش لاوم فردا منتظرت هستیم بای گلم
با هفت نفر خدافظی کردم و اعضا رفتن
سوسانو : میدونی اگه مامانت بفهمه چی میشه ؟
من : خب که چی ؟فقط یه بار زندگی میکنم اووووف
سوسانو : چمیدونم هرکاری میخوای بکن مامانت کجاست ؟
من : رفت 😂😶
سوسانو : درست جواب منو بده کجا رفت ؟
من : خو رفت یه کشور دیگه یه کاری براش پیش اومده بود میشه بریم ؟ دارم یخ میزنم
سوسانو : برو تو
خلاصه تا شب کارامونو رسیدیم فردا بعد از مدرسه داشتم آماده میشدم برم پیش اعضا یهو جین بهم پیام داد و گفت : بیا پایین منتظرت هستم
من رفتم پایین و گفتم : واسه چی اومدی ؟
جین : گفتم سختت بشه بیای من اومدم
یهو سوسانو بلند داد زد و گفت : صبر کن صبر کن کتابات رو جا گذاشتی
من : عه ببخشی یادم رفت 🙂 مرسی
سوسانو : خواهش گلم فعلا
من : بای
جین : عجب دوست خوبی داری
من : اره سوسانو دختر خوبی هست
جین : بریم، بچه ها منتظرت هستن
من : بریم
زنگ درو که زدم اولین نفر کوک بود گفت : سلام اومدی گلم ؟ خوش اومدی
من : سلام مرسی
و با بقیه اعضا سلام کردم
من : جیهوپ کو ؟
شوگا : حمام
من : ای وای ای کاش دیرتر می آمدم
کوک : تو که خودی هستی اشکالی نداره
از اون ور یهو جیهوپ بلند داد زد و گفت : حوله رو جا گذاشتم یکی بهم بده
اعضا رفتند که پیدا کنند
من که رفتم یکی از اتاقا لباس بپوشم یه حوله ایی رو دیدم رفتم بیرون و گفتم : اینه ؟
کسی نبود
رفتم جلو در حمام گفتم : جیهوپ اینه ؟
جی هوپ : آری آری بیا این ور تر بده دستم نمیرسه
من : ای بابا بیا
جیهوپ :مرسی به بچهها بگو دیگه نمیخاد
من : اوکی
رفتم و گفتم : توجه توجه حوله پیدا شد
جیمین : بچه ها بیاین ناهار
من سریع تر از همه رفتم گفتم : به به چه ناهاری
جیمین : سوریون
من : جانم ؟
جیمین : میشه پیش من بشینی ؟
من : باش
ناهار رو خوردیم گفتم : میرم به درسام برسم برای فردا
جیهوپ : درساتو بخون که تا دوساعت دیه باید بریم جایی
من : کجا ؟بگو
جیهوپ : بیا اینور تر
من : بگو
جیهوپ : نزدیکتر
من : بگو
جیهوپ دم گوشم اومد و گفت : امشب تولد کوک هست تو یه رستوران معروف میخوایم تولدشو بگیریم
من خیلی آروم گفتم : من چرا یادم نبود برم سریع تر درسامو بخونم و بعدش آماده بشم
جیهوپ : برو لاوم
✨ادامه دارد✨
- ۲۰۸
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط