اشتباه می گیری

اشتباه می گیری

من را با صندلی ، با در ، با دیوار

با عطر ملایم ِزنی که توی تاکسی کنارت می نشیند

و معلوم نیست تا کدام چهارراه

فقط زنی ست که کنارت نشسته!

حساب ِ تو از همه ی خیابان ها جداست 

و از همه ی بیمارستان ها، اداره ها، بانک ها 

حساب ِتو چیزی نیست

که در کرایه ی یک مسیر کوتاه ، جا شود

تو با همه ی عابران ِپیاده فرق می کنی

و با همه ی مردها

که سیگار می کشند و از راننده تشکر می کنند 

این را

وقتی کنارت نشسته بودم و 

برایم از عشق می گفتی، فهمیدم

اما تو نفهمیدی

هر زنی که روسری اش قرمز بود

من نیستم!
دیدگاه ها (۲)

یا می رسی به آخر خط ،یا نمی رسی ![ دارد شروع می شود از ...هی...

وقتی تو نیستی در و دیوار خانه را...ملّافه هــای گلبهـــی چار...

به این شهر سوگند می خورمو تو ساکن در این شهریو سوگند به پدر ...

من آمده ام بدرقه ات "کاش بمانی"این زمزمه ام بود "ولی زیر زبا...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط