رمان داریم چ رمانی
رمان: شیشه یخ زدع💨
ژانر: درام
پارت: ۱
کیان: کاوه هرچی گفتم بگو ای بله باش
بابای سفر ای بله . منگل منگل. ای بله
کاوه: بقیش!
کیان: به دردت نمیخوره😂❤️
بفرماید هات چاکلت مال شما بود یا مال شما!؟
کاوه: مال من بود :)
کیان کیان، کاوه دستشو جلوی صورت کیان تکون داد و صداش زد
ولی کیان جواب نداد و زل زده بود به دست اون دختره که هات چاکلتو آورد
دختره به کیان نگا کرد و گف: فکر کنم قهوه مال شما!؟
کیان سرشو تکون داد و به صدای لرزون گف بل بل بله مال منه
کاوه گف مرسی:/
دختره رف ولی کیان هنوز داشت نگاش میکرد
کاوه زد زیر خنده، انقدر خندید که به هق هق افتاد
کیان دستاش میلرزید.
کاوه مث سگ تو فکر کیان بود و دنبال دلیل میگشت....
کیان بعد از چند دقیقه دهن وا کرد و گف.....
💜✨
💜💜✨
💜💜💜✨
💜💜💜💜✨
💜💜💜💜💜✨
ژانر: درام
پارت: ۱
کیان: کاوه هرچی گفتم بگو ای بله باش
بابای سفر ای بله . منگل منگل. ای بله
کاوه: بقیش!
کیان: به دردت نمیخوره😂❤️
بفرماید هات چاکلت مال شما بود یا مال شما!؟
کاوه: مال من بود :)
کیان کیان، کاوه دستشو جلوی صورت کیان تکون داد و صداش زد
ولی کیان جواب نداد و زل زده بود به دست اون دختره که هات چاکلتو آورد
دختره به کیان نگا کرد و گف: فکر کنم قهوه مال شما!؟
کیان سرشو تکون داد و به صدای لرزون گف بل بل بله مال منه
کاوه گف مرسی:/
دختره رف ولی کیان هنوز داشت نگاش میکرد
کاوه زد زیر خنده، انقدر خندید که به هق هق افتاد
کیان دستاش میلرزید.
کاوه مث سگ تو فکر کیان بود و دنبال دلیل میگشت....
کیان بعد از چند دقیقه دهن وا کرد و گف.....
💜✨
💜💜✨
💜💜💜✨
💜💜💜💜✨
💜💜💜💜💜✨
۲.۳k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.