خورشید پشت پنجرهی پلک های من

خورشیدِ پشتِ پنجره‌ی پلک‌ های من
من خسته‌ام! طلوع کن امشب برای من

می‌ ریزم آن‌چه هست برایم به پای تو
حالا بریز هستی خود را به پای من

وقتی تو دل‌خوشی، همه‌ ی شهر دل‌خوشند
خوش باش هم به جای خودت، هم به جای من…

تو انعکاسِ من شده‌ای کوه‌ها هنوز
تکرار می‌کنند تو را در صدای من

آهسته‌ تر! که عشق تو جُرم است، هیچکس
در شهر نیست باخبر از ماجرای من
شایدکه ای غریبه تو همزاد بامنی
دیدگاه ها (۵)

نگاهم کن نگاهم کن ...تو بهتر از هرکسی میدانی دلم بند نگاه ت...

گل های باغم از تو یک تعبیر دارداو مثل تو یک عطر عالمگیر دارد...

رفتی ولی کجا؟ که به دل جا گرفته ایدل جای توست گرچه دل از ما ...

کنار بوسه هایت زندگی طعم دگر داردچه قدر این مهربانی های تو د...

@kadejaaa

‍ ‍ 🌱🍂🌱🕊🌱🌸🍂🌿🍃🌿🍂🕊🌿🌱🍂🌸 ‌‌‌‌بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر استش...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط