دست روی دست

دست روی دست
گذاشته بودند
نظاره گران این حادثه
خواب ماند
رگ غیرت
حیران بود
"دلم"
راستی:
کدامین نگاه به بدرقه ات
امده بود
ان روز که از
چشمانم میرفتی

#امیرعلی_قربانی
#چکامه_های_باران
دیدگاه ها (۱۲)

گاهی خیال میکنم از من بریده ای!بهتر ز من برای دلت برگزیده ای...

سیل از ویرانه با رخسار گرد آلود رفتزود می مالَد فلک روی ستمگ...

بیایید بیایید که گلزار دمیده‌ستبیایید بیایید که دلدار رسیده‌...

خون آشام من My vampire 🦇 part19 لوری: دوست پسرم ات: خب به عن...

آیدل من ( در خواستی )پارت ۲۱ات: من برم لباسامو عوض کنم برا ت...

دوست پسر مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط