گفتمش: از عشق پروا کن ... نکرد
گفتمش: از عشق پروا کن ... نکرد
با نگاهش عشوه ای جانانه کرد
گفتمش : چشمِ تو سر مستم کند
این دلِ سر گشته را دیوانه کرد
گفتمش: عاقل نباشی بی گُمان !!!
عشق را با بوسه اش مستانه کرد
گفتمش: شیدا شوی در شهرِ عشق
آرزوی شمع و یک پروانه کرد
گفتمش: هر واژه اش تنهایی است
قطره قطره گریه معصومانه کرد
با نگاهش عشوه ای جانانه کرد
گفتمش : چشمِ تو سر مستم کند
این دلِ سر گشته را دیوانه کرد
گفتمش: عاقل نباشی بی گُمان !!!
عشق را با بوسه اش مستانه کرد
گفتمش: شیدا شوی در شهرِ عشق
آرزوی شمع و یک پروانه کرد
گفتمش: هر واژه اش تنهایی است
قطره قطره گریه معصومانه کرد
۴.۹k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.