در آخرین نامه ات از من پرسیده بودی
در آخرین نامهات از من پرسیده بودی
که چهسان تو را دوست دارم؟
عزیزکم، همچون بهار
که آسمان کبود را دوست دارد.
همچون پروانهای در دل کویر
یا زنبور کوچکی در عمق جنگل
که به گل سرخی دل داده است
و به آن شهد شیریناش.
آری، من اینگونه تو را دوست دارم.
همچون برفی بر بلندای کوه
یا چشمهای روان در دل جنگل
که تراوش ماهتاب را دوست دارد
عزیزکم
آنگونه که خودت را دوست داری
آنگونه که خودم را دوست دارم
همانگونه دوستت دارم
که چهسان تو را دوست دارم؟
عزیزکم، همچون بهار
که آسمان کبود را دوست دارد.
همچون پروانهای در دل کویر
یا زنبور کوچکی در عمق جنگل
که به گل سرخی دل داده است
و به آن شهد شیریناش.
آری، من اینگونه تو را دوست دارم.
همچون برفی بر بلندای کوه
یا چشمهای روان در دل جنگل
که تراوش ماهتاب را دوست دارد
عزیزکم
آنگونه که خودت را دوست داری
آنگونه که خودم را دوست دارم
همانگونه دوستت دارم
۵.۱k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.