پارت ۱۰
پارت ۱۰
((فلش بک به ساعت ۵))
دیدم ساعت ۵ ما باید ۶ و نیم می رفتیم رفتم حموم دوش چند مینی گرفتم موهامو خشک کردم و حالا نوبت انتخاب لباس بود از تو وسایلم دیدم اون لباسی که برای بار پوشیده بودم هست که یاد اون شب افتادم لباس رو پاره کردم انداختمش سطل اشغال ی لباس خوشگل پوشیدم بعد آرایش خیلی کم کردم ساعت ۶ و ربع بود دیگه رفتم پایین دیدم ارباب پایینه
ات:خوب شدم؟
تهیونگ:خیلی خوشگل شدی
ات:پس بریم
تهیونگ:باشه بریم
سوار ماشین شدیم راه افتادیم رفتیم جشن رسیدیم که رفتیم پیش دوست های تهیونگ
*همه ی اعضا دوست های صمیمی تهیونگ هستن به جز شوگا*
کوک:اوووو ببین کی اینجاست
جین:اون دختره کیه
جیمین:هرکی هست خیلی خوشگله
تهیونگ:سلام پسرا
همه اعضا:سلام خوشتیپ
جیهوپ:با خودت ی مهمون هم آوردی که سلام
ات:سلام من دوست دختر تهیونگم
نامجون:بالاخره قاطی مرغا شدی
تهیونگ:هوم
جیمین:بیاید ما هم خودمونو معرفی کنیم
*حوصله نوشتنش رو مجدد ندارم*
ات:خوشبختم
جین:تو هم خودتو معرفی کن
جیمین:راست میگه واسه کدوم باند مافیایی ها
ات:من تو باند تهیونگ کار میکنم اسمم ات هستش
نامجون:قشنگه
کوک:هعی فقط پیش این نمون پیش منم بیا (یواشکی به ات)
ات:منم حوصلم پیشش سر میره (اروم)
کوک:چرا(خنده)
ات:خیلی گیر میده(خنده)
داشتیم حرف میزدیم که شوگا اومد
شوگا:سلام اقایون
تهیونگ:سلام
شوگا:مادمازل بهترید
ات:(عصبی)
شوگا:آبجی خوشگلم عصبی میشی خیلی کیوت میشی بیشتر عصبی شو(نیشخند)
ات:میگیرم میزنمتاا مراقب خودت باش
شوگا:شاید ازم بزرگ تر باشی ولی زورت نمیرسه من و بزنی
ات:(یکی زد تو دماغ شوگا)
شوگا:اخخخخ....چرا هر دفعه میزنید تو دماغم
ات:برو تا کاری نکردم بیوفته
شوگا:عن (رفت)
ات:گگگگگگگ
جیهوپ:عالی بود(خنده)
جیمین:اره ولی چرا بهت گفت ابجی
ات:شوگا برادر منه
جیهیوپ:یعنی ریدم؟...
کوک:تهیونگ تو چرا حرف نمیزنی....چت شده
تهیونگ:(سرش پایینه داره میخنده)
کوک:چتهههههههه
تهیونگ:خوب زدش جدی(خنده)
کوک:آها ....من میگم نگیرش شیشه میکشه
ات:این از ترایکم گذشته دیگه
شرط ۳ لایک
۸ کامنت
((فلش بک به ساعت ۵))
دیدم ساعت ۵ ما باید ۶ و نیم می رفتیم رفتم حموم دوش چند مینی گرفتم موهامو خشک کردم و حالا نوبت انتخاب لباس بود از تو وسایلم دیدم اون لباسی که برای بار پوشیده بودم هست که یاد اون شب افتادم لباس رو پاره کردم انداختمش سطل اشغال ی لباس خوشگل پوشیدم بعد آرایش خیلی کم کردم ساعت ۶ و ربع بود دیگه رفتم پایین دیدم ارباب پایینه
ات:خوب شدم؟
تهیونگ:خیلی خوشگل شدی
ات:پس بریم
تهیونگ:باشه بریم
سوار ماشین شدیم راه افتادیم رفتیم جشن رسیدیم که رفتیم پیش دوست های تهیونگ
*همه ی اعضا دوست های صمیمی تهیونگ هستن به جز شوگا*
کوک:اوووو ببین کی اینجاست
جین:اون دختره کیه
جیمین:هرکی هست خیلی خوشگله
تهیونگ:سلام پسرا
همه اعضا:سلام خوشتیپ
جیهوپ:با خودت ی مهمون هم آوردی که سلام
ات:سلام من دوست دختر تهیونگم
نامجون:بالاخره قاطی مرغا شدی
تهیونگ:هوم
جیمین:بیاید ما هم خودمونو معرفی کنیم
*حوصله نوشتنش رو مجدد ندارم*
ات:خوشبختم
جین:تو هم خودتو معرفی کن
جیمین:راست میگه واسه کدوم باند مافیایی ها
ات:من تو باند تهیونگ کار میکنم اسمم ات هستش
نامجون:قشنگه
کوک:هعی فقط پیش این نمون پیش منم بیا (یواشکی به ات)
ات:منم حوصلم پیشش سر میره (اروم)
کوک:چرا(خنده)
ات:خیلی گیر میده(خنده)
داشتیم حرف میزدیم که شوگا اومد
شوگا:سلام اقایون
تهیونگ:سلام
شوگا:مادمازل بهترید
ات:(عصبی)
شوگا:آبجی خوشگلم عصبی میشی خیلی کیوت میشی بیشتر عصبی شو(نیشخند)
ات:میگیرم میزنمتاا مراقب خودت باش
شوگا:شاید ازم بزرگ تر باشی ولی زورت نمیرسه من و بزنی
ات:(یکی زد تو دماغ شوگا)
شوگا:اخخخخ....چرا هر دفعه میزنید تو دماغم
ات:برو تا کاری نکردم بیوفته
شوگا:عن (رفت)
ات:گگگگگگگ
جیهوپ:عالی بود(خنده)
جیمین:اره ولی چرا بهت گفت ابجی
ات:شوگا برادر منه
جیهیوپ:یعنی ریدم؟...
کوک:تهیونگ تو چرا حرف نمیزنی....چت شده
تهیونگ:(سرش پایینه داره میخنده)
کوک:چتهههههههه
تهیونگ:خوب زدش جدی(خنده)
کوک:آها ....من میگم نگیرش شیشه میکشه
ات:این از ترایکم گذشته دیگه
شرط ۳ لایک
۸ کامنت
۳.۵k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.