پارت ۹
پارت ۹
ویو ات
یکی دستمال گذاشت جلو دهنم بیهوش شدم اما وقتی بهوش اومدم تو خونه بابام نبودم اره اومدم پیش این مافیاعه سعی کردم در و باز کنم که برم پیش یجی اما در قفل بود که یکی در و باز کرد اومد تو همون پسره بود
تهیونگ:بهتری؟...
ات:چرا اوردیم اینجا تو هم میخوای کتکم بزنی مگه نه؟
تهیونگ:من فقط میخواستم کمکت کنم
ات:یعنی خودم نمی تونستم اصلا تو از کجا میدونستی من خونه بابامم
تهیونگ:من بخاطر شوگا اومدم اما چون دیدم گریه میکنی به پدرت گذینه دادم که تورو بده بهم
ات:از من که نپرسیدی🙄
تهیونگ:باشه برو تمام قوانین اینجا رو بهت بگن بعد هر کاری میخوای بکن
*حوصله نوشتن قوانین رو ندارم*
رفتم پایین دیدم یجی تو حیاط داره بازی میکنه رفتم پیشش باهاش بازی کردم که اون مرده اومد
تهیونگ:سلام...عب نداره این جا بشینم که
ات:اینجا که خونه شماست پس من مشکلی ندارم
تهیونگ:میتونم تورو ات صدا کنم؟
ات:باشه....ولی شما کی هستید؟من شمار رو چی شده کنم
تهیونگ:من کیم تهیونگم اما من و صدا کن تهیونگ
ات:باشه
داشتیم با تهیونگ حرف میزدیم که یکی اومد بهمون دعوت نامه داد
تهیونگ:ات میشه امشب با من بیای جشن
ات:باشه ولی برای چی
تهیونگ:امشب جشن ما مافیا هاست همه باند های مافیا اونجا جمع میشن اگر میشه به انوان دوست دخترم بیا
ات:باشه
شرط ۴ لایک
۶ کامنت
ویو ات
یکی دستمال گذاشت جلو دهنم بیهوش شدم اما وقتی بهوش اومدم تو خونه بابام نبودم اره اومدم پیش این مافیاعه سعی کردم در و باز کنم که برم پیش یجی اما در قفل بود که یکی در و باز کرد اومد تو همون پسره بود
تهیونگ:بهتری؟...
ات:چرا اوردیم اینجا تو هم میخوای کتکم بزنی مگه نه؟
تهیونگ:من فقط میخواستم کمکت کنم
ات:یعنی خودم نمی تونستم اصلا تو از کجا میدونستی من خونه بابامم
تهیونگ:من بخاطر شوگا اومدم اما چون دیدم گریه میکنی به پدرت گذینه دادم که تورو بده بهم
ات:از من که نپرسیدی🙄
تهیونگ:باشه برو تمام قوانین اینجا رو بهت بگن بعد هر کاری میخوای بکن
*حوصله نوشتن قوانین رو ندارم*
رفتم پایین دیدم یجی تو حیاط داره بازی میکنه رفتم پیشش باهاش بازی کردم که اون مرده اومد
تهیونگ:سلام...عب نداره این جا بشینم که
ات:اینجا که خونه شماست پس من مشکلی ندارم
تهیونگ:میتونم تورو ات صدا کنم؟
ات:باشه....ولی شما کی هستید؟من شمار رو چی شده کنم
تهیونگ:من کیم تهیونگم اما من و صدا کن تهیونگ
ات:باشه
داشتیم با تهیونگ حرف میزدیم که یکی اومد بهمون دعوت نامه داد
تهیونگ:ات میشه امشب با من بیای جشن
ات:باشه ولی برای چی
تهیونگ:امشب جشن ما مافیا هاست همه باند های مافیا اونجا جمع میشن اگر میشه به انوان دوست دخترم بیا
ات:باشه
شرط ۴ لایک
۶ کامنت
۳.۴k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.