گفت

گفت
-×کارنامه
+کارنامه ندادن
-ما رو اسکل فرض کردی خودمون استاد اونجاییم
+خ..خب راستش
×بنال دیگه
+خ..خب من خستم میرم بخوابم
-او او او صبر کن کارنامه(جدی)
+ب..بیا
-ریاضی شونزده شیمی نه ادبیات دو ات تا یک ماه بیرون رفتن و گوشی و همه چیز تعطیله و یه تنبیه جانانه میشی
+ب.. ببخشید
×ببخشید چیزیو درست میکنه
+...
×د بنال(داد)
-تهیونگ اروم تر
+ببخشید (عین بچه ها نشست زمین و گریه کرد)
-بیا بریم
×بریم

ویو ات
+نشستم همونجا تا صبح گریه کردم حالا تا یک ماه بهم اهمیت نمیدن ای خدااا وای من کی نفهمیدم ساعت نه صبح البته تعطیلات تابستانه هم هست رفتم دستشویی و خودمو توی اینه دیدم عین جن شده بود رفتم پایین و اشپزی کردم و کلی چیز درست کردم که تهمین هم اومدن
+صبح بخیر
-×....
+(خیلی ناراحت شدم خودمو زدم به کوچه علی چپ که زنگ در زده شد رفتم باز کردم که جین هو رو دیدم
+سلام
؟سلامم
+کاری داشتی
؟نه همین طوری
+اومم معلومه می خوای چیزی بگی
؟خب اره می خواستم بگم بریم بیرون
+امم ببخشید ولی نمیتونم
؟باشه (بغلش کرد)

درو بست
-خوش گذشت (سرد)
+چی
×تو تنت می خواره ها
+خودش م...
-هیسس امشب میفهمی تهیونگ امروز بریم تخت سفارش بدیم اخه شب قراره بشکنه😈
+چ..چی
-اره درست شنیدی

ویو ات
+دوییدم رفتم توی اتاق و درو بستم و قفل کردم و نشستم پشت در

ساعت ده شب
+تشنم بود در اتاقو باز کردم که....