پارت
پارت :70
ارباب زاده ...
( یک ماه بعد )
یک ماه از تمام اتفاقات که رخ داد میگذره
کی باورش میشود یونجون پسری که زمانی قلبش رو تیکه تیکه کرده بود رو دوباره بعد از ۳ سال ببینه ؟
و کی فکر میکرد دوباره اون رو ببینه و باهاش چیز های بیشتر تجربه کنه
هرگز فکر نمیکرد که بومگیو رو توی کشور دیگه ای ببینه
اون رو توی کره ول کرد و دقیقا همان زود از اون کشور کوفتی آمد بیرون و الان که توی کره نبود دوباره پسر رو کنار خودش داشت
اگر قرار نبود مال اون نباشه پس وجودش چه معنی میده ؟
چرا فقط برای آسیب رساندن دوباره برگشته
تازه زخم های یونجون بسته شده بودن
یونجون با پای پیاده حاظر بود کل دنیا رو به دنبال پسر بره حتا اگر پاهیش میشکست سینه خیز میرفت ولی الان همان پسر که حاظر بود به سایه یونجون شلیک کنه ولی اونو نبینه
آلن فقط دنبال یه توجه از سمت یونجونه و میمیره برای یونجون ...
دنبال نگاه های پر محبت یونجونه مثل زمان های دور که پیشش بود
دنیا گرده و کارما هم کار بلد
همان کار ها و بی تفاوتی های که بومگیو نشون داد رو یونجون الان نشون میده و الان بومگیو بادی تحمل کنه ...
اون خدا رو التماس میکنه زجر میکشه تا فقط یک باره دیگه یونجون با عشق نگاهش کنه
ولی چرا همیشه یه نفر هم هست
که باید یه گوشه توی عشق مثلثی گیر بیوفته
کسی که به اندازه هر دو اونا زجر میکشه
سوبین عاشق یونجون ولی یونجون بومگیو رو می خواهد چطور باید این هجم از سنگینی روی قلبش رو تحمل کنه ...
بعضی اوقات باید برای چیزی که می خواهی آدم بده داستان بشی و سوبین هم دقیقا به همچین نقشی داره ..
ولی معصوم تر از اون نیست ....
ولی یونجون هم حتا روحش هم خبر ندارن یکی عاشقانه دوسش داره و اونم سوبینه
انگار جونش به یه تار موی یونجون بنده هرگز نتونست نگاه های یونجون که توی خلوت به بومگیو میندازه رو تحمل کنه
ادامه دارد ...
ارباب زاده ...
( یک ماه بعد )
یک ماه از تمام اتفاقات که رخ داد میگذره
کی باورش میشود یونجون پسری که زمانی قلبش رو تیکه تیکه کرده بود رو دوباره بعد از ۳ سال ببینه ؟
و کی فکر میکرد دوباره اون رو ببینه و باهاش چیز های بیشتر تجربه کنه
هرگز فکر نمیکرد که بومگیو رو توی کشور دیگه ای ببینه
اون رو توی کره ول کرد و دقیقا همان زود از اون کشور کوفتی آمد بیرون و الان که توی کره نبود دوباره پسر رو کنار خودش داشت
اگر قرار نبود مال اون نباشه پس وجودش چه معنی میده ؟
چرا فقط برای آسیب رساندن دوباره برگشته
تازه زخم های یونجون بسته شده بودن
یونجون با پای پیاده حاظر بود کل دنیا رو به دنبال پسر بره حتا اگر پاهیش میشکست سینه خیز میرفت ولی الان همان پسر که حاظر بود به سایه یونجون شلیک کنه ولی اونو نبینه
آلن فقط دنبال یه توجه از سمت یونجونه و میمیره برای یونجون ...
دنبال نگاه های پر محبت یونجونه مثل زمان های دور که پیشش بود
دنیا گرده و کارما هم کار بلد
همان کار ها و بی تفاوتی های که بومگیو نشون داد رو یونجون الان نشون میده و الان بومگیو بادی تحمل کنه ...
اون خدا رو التماس میکنه زجر میکشه تا فقط یک باره دیگه یونجون با عشق نگاهش کنه
ولی چرا همیشه یه نفر هم هست
که باید یه گوشه توی عشق مثلثی گیر بیوفته
کسی که به اندازه هر دو اونا زجر میکشه
سوبین عاشق یونجون ولی یونجون بومگیو رو می خواهد چطور باید این هجم از سنگینی روی قلبش رو تحمل کنه ...
بعضی اوقات باید برای چیزی که می خواهی آدم بده داستان بشی و سوبین هم دقیقا به همچین نقشی داره ..
ولی معصوم تر از اون نیست ....
ولی یونجون هم حتا روحش هم خبر ندارن یکی عاشقانه دوسش داره و اونم سوبینه
انگار جونش به یه تار موی یونجون بنده هرگز نتونست نگاه های یونجون که توی خلوت به بومگیو میندازه رو تحمل کنه
ادامه دارد ...
- ۳.۰k
- ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط