پارتشصت غریبهآشنا

#پارت_شصت #غریبه_آشنا
سهون:
+تانیاا تانیاااا صبر کن،دونگه معلوم هست چیکار میکنی

یه لبخند زد
-میخواستم فقط یکم اذیتش کنم

خواستم برم دنبالش
-صبر کن خودم میارمش
+آخه
-میارمش نگران نباش

یه چشمک زد و رفت

دونگه:
رفتم از رستوران بیرون دیدم،دیدمش ک به ماشین سهون تکیه زده...رفتم پیشش
+خانم تانیا
-گمشو اونور حوصلتو ندارم
+من معذرت میخوام فقط خواستم شوخی کنم نمیدونستم انقد اذیت میشید

خیره شد تو چشمام،چقد چشماش وحشی بود
-پس خوب گوش کن چی بهت میگم جناب،از الان تا هر وقت دیگه ای ک منو دیدی ک از خدا میخوام هیچ وقت دیگه نبینمت بدون با من شوخی نکن،فهمیدییییی شوخییی نکن
+خیلی خب دیگه دور برندار بیا بریم داخل
-نمیام خودت برو
+میگم بیا بریم دختر لجباز
-ن م ی ی ا م

دستشو گرفتم کشیدمش دنبال خودم
-هیی دستموو ول کنننن وحشی

ایستادم و برگشتم سمتش صورتمو بردم نزدیک صورتش
+ببین دختر سعی کن جفتک نندازی،امشب بخاطر سهون تحملت میکنم،وگرنه عمرن ک میومدم دنبال یه دختر،اونم دختری ک معلومه از خودش فراریه بهتره بگم یه دختر پسر نما

دستشو فشار دادم کشیدمش دنبال خودم، دیگه حرف نزد آروم خودش میومد دنبالم دستشو ول کردم و رسیدیم در رستوران در رو براش باز کردم
+بفرما داخل

نگام کرد،چشماش وحشیش مظلوم شدن،انگار یکی چنگ انداخت به دلم...چیکار کردم من...رفت داخل و نشست پیش سهون،منم رفتم نشستم
سهون:مشکلات حل شد
+اهوم میبینی ک حل شد

غذا تموم شد یکم حرف زدیم و قرار شد ک فردا باهم بریم کوه گردش و به سهون گفتم ک حتما تانیا رو بیاره تا یه ساعت پیش دلم نمیتونستم تحملش کنم ولی چشماش....

کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
دیدگاه ها (۶)

😂 😂 😂 #pic #exo #sehun #chaneyol

#fanart #kai #exo

#پارت_پنجاه_نه #غریبه_آشناسهون:امشب با دوستم قراره برم بیرون...

#پارت_پنجاه_هشت #غریبه_آشنائونسو:دیدم بکهیون با یه تابلو بزر...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴⁶اروم خندیدم رفتم داخل..... . . . داشتم سا...

I'm Jeon, not Kim! پارت: 4(ادامه ی وی...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط