کابوس تلخ

کابوس تلخ

p:7🍓



دکتر: هیچی نشده فقط تمام روز رو چیزی نخوردن بخاطر همین

کوک: هوفف از دست تو ا.ت😂

دکتر : ۲ دقیقه به هوش میاد میتونید برید ببنیدش


۲ دقیقه بعد
کوک با عجله رفت داخل اتاق ا.ت
ا.ت داشت کم کم چشماش رو باز میکرد

ا.ت ویو چشمام رو باز کردم روی تخت بیمارستان بودم بیشتر مالیدم که دیدم بهتر بشه
کوک جلوم بود از خوشحال میخاستم پر بزنم


کوک: ا.ت خانم منو ببین

ا.ت : بله

کوک: چرا ی روز کامل غذا نخوردی

ا.ت : چیزه یعنی حوصله نداشتم



دکتر اجازه مرخص داد و رفتن خونه

ا.ت ویو

رفتیم خونه غذا درست کردم و خوردیم شب که شد رفتم بیرون نودل و انرژی زا و ... خریدم و اومدم خونه داشتم شام درست میکردم که کوک با بی حالی اومد خونه.....



ببخشید دیر شد
دیدگاه ها (۲)

کابوس تلخ p:8🍓دستشو دور کمرم حلقه کرد و گفت کوک: اون پایینی ...

کابوس تلخ p :9🍓دکتر: براتون هدیه داره زنتون ایشالا ۹ ماهه دی...

پارت بعدو ساعت ۶ میزارم بربچ اینو فالو کنید از این اصکی رفتم...

لباس کوک و ا.ت برای عقد🔪💔

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

هرزه ی حکومتی پارت ۵ بیدار شدم...تو اتاق بودم رفتم سمت در دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط