کابوس تلخ
کابوس تلخ
p :9🍓
دکتر: براتون هدیه داره زنتون ایشالا ۹ ماهه دیگه
کوک: یعنی چی میتونه باشه( چشمک شیطانی)
دکتر : ۹ ماه دیگه ( خنده)
دکتر : میتونید برید پیشش
کوک: خیلی ممنون
دکتر : خواهش میکنم
کوک ویو
رفتم داخل ا.ت داشت گریه میکرد
کوک: چی شده زندگیم
ا.ت : به من نگو زندگیم همش تقصیر توعه
کوک : ببخشید همش تقصیر منه نمیدونم چرا اون شب اینقدر مست کردم که دردش بیوفته رو تو اصن ببخشید که از اول گروگان گرفتمت ببخشید که تهدیدت کردم الان هم که بچه کاشتم تو شکمت نمیدونم چرا هر وقت میخوام کار درستی انجام بدم گند میزنم فردا طلاق میگیریم تو یکی بهتر از منو پیدا میکنی
مطمعنم ( اروم و گریه )
کوک داشت میرفت که ا.ت گفت
ا.ت : نه کوک نرو تو عشقمی تو نفسمی نمیتونم بدون تو زندگی کنم نه لطفا نرو ایییییی( جیغ)
کوک ویو
با جیغی که زد محکم برگشتم
رفتم بغلش محکم بغلش کردم اونم کم کم اروم شد
ا.ت : کوک میدونی چقد عاشقتم بیشتر از کل دنیا
کوک : من بیشتر عشقم
ا.ت : دوست دارم کوک( اروم و بی حال
کوک: خودم بابای بچه هات میشم
و بوسه ی طولانی زدن
۲ روز بعد
کوک ویو
خیلی ذوق داشتم با هیجان ماشینو روشن کردم و به سمت بیمارستان رفتم وقتی در اتاق ا.تو باز کردم یه پسره کنارش بود امکان نداره یعنی بهم خیانت کرده
رفتم جلو با گریه
ا.ت : سلام عشقم این پسر خالمه
کوک ویو
بهم شک وارد شد چجوری جیمین پسر خالشه یعنی من ذهنم کثیفه🤣
کوک: من چقد منحرفم فک کردم بهم خیانت کردی
ا.ت : ای بیشعور ( خنده
جیمین و کوک: خنده
مرخصی گرفتن و رفتن خونه به بزور جیمینو دعوت کردن به خونشون و ناهار دوکبوکی درست کردم و خوردیم بعدش جیمین رفت و خیلی خابم میومد رفتم خابیدم و کوک هم اومد بغلم و خابیدیم سیس پکاش چسبیده بود به سینم خجالت کشیدم اب شدم ( منحرفا لباس تنشه فقط کوک بالا تنش لخت بود )
کوک محکم فشار داد دیگه اب شدم گونم از شدت سرخی کاملا املت شده بودم 😂
کوک: چیه خجالت میکشی
ا.ت : عام خب خب ارههههه بیشعور خجالت میکشم
هر دو خندیدن بعدش
خابیدن
ا.ت ویو
کلی خندیدیم و بعدش خابمون برد
از خاب بیدار که شدم به یه صحنه ی مواجه شدم رب گوجه شدم... 😁👍
شرایط
۳۰۰ فالوور بشیم🙈
چون ادم بخشنده ایم و شما گناه دارید زود تر گذاشتم ولی شما ها هم باید قول بدید لایک کنید بیبی گرلام😭
p :9🍓
دکتر: براتون هدیه داره زنتون ایشالا ۹ ماهه دیگه
کوک: یعنی چی میتونه باشه( چشمک شیطانی)
دکتر : ۹ ماه دیگه ( خنده)
دکتر : میتونید برید پیشش
کوک: خیلی ممنون
دکتر : خواهش میکنم
کوک ویو
رفتم داخل ا.ت داشت گریه میکرد
کوک: چی شده زندگیم
ا.ت : به من نگو زندگیم همش تقصیر توعه
کوک : ببخشید همش تقصیر منه نمیدونم چرا اون شب اینقدر مست کردم که دردش بیوفته رو تو اصن ببخشید که از اول گروگان گرفتمت ببخشید که تهدیدت کردم الان هم که بچه کاشتم تو شکمت نمیدونم چرا هر وقت میخوام کار درستی انجام بدم گند میزنم فردا طلاق میگیریم تو یکی بهتر از منو پیدا میکنی
مطمعنم ( اروم و گریه )
کوک داشت میرفت که ا.ت گفت
ا.ت : نه کوک نرو تو عشقمی تو نفسمی نمیتونم بدون تو زندگی کنم نه لطفا نرو ایییییی( جیغ)
کوک ویو
با جیغی که زد محکم برگشتم
رفتم بغلش محکم بغلش کردم اونم کم کم اروم شد
ا.ت : کوک میدونی چقد عاشقتم بیشتر از کل دنیا
کوک : من بیشتر عشقم
ا.ت : دوست دارم کوک( اروم و بی حال
کوک: خودم بابای بچه هات میشم
و بوسه ی طولانی زدن
۲ روز بعد
کوک ویو
خیلی ذوق داشتم با هیجان ماشینو روشن کردم و به سمت بیمارستان رفتم وقتی در اتاق ا.تو باز کردم یه پسره کنارش بود امکان نداره یعنی بهم خیانت کرده
رفتم جلو با گریه
ا.ت : سلام عشقم این پسر خالمه
کوک ویو
بهم شک وارد شد چجوری جیمین پسر خالشه یعنی من ذهنم کثیفه🤣
کوک: من چقد منحرفم فک کردم بهم خیانت کردی
ا.ت : ای بیشعور ( خنده
جیمین و کوک: خنده
مرخصی گرفتن و رفتن خونه به بزور جیمینو دعوت کردن به خونشون و ناهار دوکبوکی درست کردم و خوردیم بعدش جیمین رفت و خیلی خابم میومد رفتم خابیدم و کوک هم اومد بغلم و خابیدیم سیس پکاش چسبیده بود به سینم خجالت کشیدم اب شدم ( منحرفا لباس تنشه فقط کوک بالا تنش لخت بود )
کوک محکم فشار داد دیگه اب شدم گونم از شدت سرخی کاملا املت شده بودم 😂
کوک: چیه خجالت میکشی
ا.ت : عام خب خب ارههههه بیشعور خجالت میکشم
هر دو خندیدن بعدش
خابیدن
ا.ت ویو
کلی خندیدیم و بعدش خابمون برد
از خاب بیدار که شدم به یه صحنه ی مواجه شدم رب گوجه شدم... 😁👍
شرایط
۳۰۰ فالوور بشیم🙈
چون ادم بخشنده ایم و شما گناه دارید زود تر گذاشتم ولی شما ها هم باید قول بدید لایک کنید بیبی گرلام😭
۷.۰k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.