پدر خونده (part197)

پدر خونده (part197)


ات دست آزادش رو توی دست جونگکوک می‌فشرد که بلاخره کار پرستار تموم شد و از اتاق خارج میشه .

که ات با بغض لب زد .

*جونگکوکا ما حتی ازدواج هم نکردیم .

&واسه هفته دیگه همه کارارو میکنم که با هم ازدواج کنیم و تو این هفته باید کلی خرید کنیم .

*واقعا(ذوق)

&اره بیب

*بهترین ددیه دنیاییی.

جونگکوک سر ات رو میبوسه و ازش فاصله میگیره .

*ولی تهیونگ رو میخوای چیکار کنی ؟

& کاری که با بقیه کردم .

*منم میشه بیام ببینم لطفا لطفا لطفا ...

&نه حالت بد میشه جوجه .

*ایبابا

و مثل کسایی که شکست عشقی خوردن به در خیره میشه .

&چرا اونجوری نگاه میکنی کوچولو؟

*آخه دوست داشتم یک بار از نزدیک شکنجه رو ببینم .

&ولی جوجه من دوست ندارم اون روی منو ببینی .

*من همه ورژناتو دوست دارم .
دیدگاه ها (۲۰)

پدر خونده (part198)

پدر خونده (part199)

پدر خونده (part196)

پدر خونده (part195)

نام فیک: عشق مخفیPart: 41ویو جیمین*دوساعت گذشت و بهوش اومد*ن...

My sweet childhood lovePart 1مثل همیشه با بهترین دوستش ،همبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط