دنیای یک آدم تبعیدی دنیای غریبی است، اول خیال میکند که خو
دنیای یک آدم تبعیدی دنیای غریبی است، اول خیال میکند که خودش است و کولبارش، بعد اتاقکی، میزی، چراغی، قلمی و دفتری، چند تا کتابی، نیمی به زبان مادری، نیمی به انگلیسی. بعد اهسته آهسته شروع می شود خاطره پشت خاطره یادت می آید و بعد یکمرتبه متوجه می شوی ... تاریخی پشت سر داری، متوجه میشوی موجودی که تویی حجمی است میان تهی که تمام وجودش جای دیگری سیر می کند.
[نسیم خاکسار]
[نسیم خاکسار]
۷۵۹
۱۹ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.