p67
p67
غذامون رو خوردیمو رفتیم هتل
ات. الان فرداباید ساعت7بلند شیم واسه تبلیغات آمده شیم
کوک. آره خب... شب بخیر
چشم غره ای بهش رفتم و وارد اتاقم شدم خریدارو دونه به دونه چیدم اوففف عجب چیزایی خریدم بعد تموم شدنشون لباس خواب حریری سک***سیمو پوشیدمو خوابیدم...
.
.
کوک. اتتتت بیدارشوووووو
ات. ای خدا خوابم میاد(خابالود)
کوک. برای تبلغات دیرمون میشهههه
با این حرفش مث جت از جام بلند شدمو... درو باز کردم داشت با تعحب نگام میکرد بدون توجه به نگاهاش گفتم
ات. چند ساعت وقت داریم
کوک. 35دقیقه(با تعحب زل زده به بدن ات)
ات. وایییییی دیرمون شد
سریع رفتم دستشویی صورتمو شستم مسواکمو زدم امدم بیرون موهامو شونه کردمو گوجه ای بستم میخواستم لباسمو عوض کنم که..... شتتت لباسم واییی آبروم رفت
ات. من فراموش کرده بودم تو چرا هیچ زری نمیزنیییی گمشو بیروننننن
کوک. من که میدونم زیر اون چخبره
دنپایی تکشاخیمو در آوردمو پرت کردم درست خورد وسط کلش
کوک. اخخخخ چته
ات. کمی شعور داشته باش
راس میگفت اون منو قبلا دیگه پس... بدون توجه به اون لباسمو عوض کردم ادکلنمو زدم کمی هم تینت به لبام زدم خب تموم
کوک. مگه نگفتم خودم از این به بعد بهت رژ لب میزنم
رفتم جلو و چند سامتی صورتش وایستادم
ات. مگه منم نگفتم غلط میکنی؟!
ازش فاصله گرفتمو سوار آسانسور شدم منتظر موندم بیاد که بلخره آقا تشریف آوردن
.
.
ات. اینطوری؟
عکاس. نه از یقه کت آقا جئون بگیریدو بهش نزدیک بشین و به چشماش زل بزنید
ات. میخوای ببوسمش؟(حرصی)
عکاس. دقیقا.. چرا که نه همینی که شما گفتین رو انجام میدیم
ات. چـ چی میگی من یه چی گفتم
عکاس. ولی بهترن ایدس...
ات. اما..
عکاس. خب یه سانت از لباش فاصله داشته باش
ات. بنگچان گیرت بیارم میکشمت همش تقصیره توعه(زیر لب)
نردیکش شدمو به لباش زل زدم... اهههه ات وسوسه نشو...
عکاس. خب آقا جئون شما هم ادکلن رو با دست چپتون به جلو نشون بدین
کوک. اینطوری
عکاس. دقیقا
لباس زوجی بهمون دادن عصابم داشت تخمی میشد دیگه چرا تموم نمیشه همینطور که به چشاش زل زده بودم عکاس گفت..
عکاس. خب این ژستتون تمومه
تا اینو گفت کوک بوسه خیلی ریز و سریعی روی لبام گذاشت بعد چشمکی نثارم کرد عوضییی فرصت طلب برگشتم ببینم کسی دیدمون یا نه که دیدم همه سرش تو کار خودشه
ات. تلافی میکنم جئون جونگکوک
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
غذامون رو خوردیمو رفتیم هتل
ات. الان فرداباید ساعت7بلند شیم واسه تبلیغات آمده شیم
کوک. آره خب... شب بخیر
چشم غره ای بهش رفتم و وارد اتاقم شدم خریدارو دونه به دونه چیدم اوففف عجب چیزایی خریدم بعد تموم شدنشون لباس خواب حریری سک***سیمو پوشیدمو خوابیدم...
.
.
کوک. اتتتت بیدارشوووووو
ات. ای خدا خوابم میاد(خابالود)
کوک. برای تبلغات دیرمون میشهههه
با این حرفش مث جت از جام بلند شدمو... درو باز کردم داشت با تعحب نگام میکرد بدون توجه به نگاهاش گفتم
ات. چند ساعت وقت داریم
کوک. 35دقیقه(با تعحب زل زده به بدن ات)
ات. وایییییی دیرمون شد
سریع رفتم دستشویی صورتمو شستم مسواکمو زدم امدم بیرون موهامو شونه کردمو گوجه ای بستم میخواستم لباسمو عوض کنم که..... شتتت لباسم واییی آبروم رفت
ات. من فراموش کرده بودم تو چرا هیچ زری نمیزنیییی گمشو بیروننننن
کوک. من که میدونم زیر اون چخبره
دنپایی تکشاخیمو در آوردمو پرت کردم درست خورد وسط کلش
کوک. اخخخخ چته
ات. کمی شعور داشته باش
راس میگفت اون منو قبلا دیگه پس... بدون توجه به اون لباسمو عوض کردم ادکلنمو زدم کمی هم تینت به لبام زدم خب تموم
کوک. مگه نگفتم خودم از این به بعد بهت رژ لب میزنم
رفتم جلو و چند سامتی صورتش وایستادم
ات. مگه منم نگفتم غلط میکنی؟!
ازش فاصله گرفتمو سوار آسانسور شدم منتظر موندم بیاد که بلخره آقا تشریف آوردن
.
.
ات. اینطوری؟
عکاس. نه از یقه کت آقا جئون بگیریدو بهش نزدیک بشین و به چشماش زل بزنید
ات. میخوای ببوسمش؟(حرصی)
عکاس. دقیقا.. چرا که نه همینی که شما گفتین رو انجام میدیم
ات. چـ چی میگی من یه چی گفتم
عکاس. ولی بهترن ایدس...
ات. اما..
عکاس. خب یه سانت از لباش فاصله داشته باش
ات. بنگچان گیرت بیارم میکشمت همش تقصیره توعه(زیر لب)
نردیکش شدمو به لباش زل زدم... اهههه ات وسوسه نشو...
عکاس. خب آقا جئون شما هم ادکلن رو با دست چپتون به جلو نشون بدین
کوک. اینطوری
عکاس. دقیقا
لباس زوجی بهمون دادن عصابم داشت تخمی میشد دیگه چرا تموم نمیشه همینطور که به چشاش زل زده بودم عکاس گفت..
عکاس. خب این ژستتون تمومه
تا اینو گفت کوک بوسه خیلی ریز و سریعی روی لبام گذاشت بعد چشمکی نثارم کرد عوضییی فرصت طلب برگشتم ببینم کسی دیدمون یا نه که دیدم همه سرش تو کار خودشه
ات. تلافی میکنم جئون جونگکوک
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۴.۲k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.