p65
p65
سوار هواپیما شدیم منو کوک کنار هم نشسته بودیم که یهو یادم افتاد به میا خبر ندادم میکشتم بخدا.. ولش کن رسیدم میگم چشامو بستمو سوار نشده به خواب رفتم.....
.
.
کوک. ات بیدار شوووو... اتتتت
ات. ها چیشده کی مرده
کوک. من مردم بلند شو دیگه دوساعته صدات میزنم رسیدیم
ات. نکشیمون بیدار شدم ایششش
از هواپیما پیاده شدیمو به فرودگاه رفتیم چمدونمون رو برداشتیم...
ات. الان باید تاکسی بگیریم؟
کوک.لیموزین الان میاد کمی صبر کن(کلافه)
بعد نیم ساعت لیموزینه در به در شده امد سوارش شدیمو به سمت هتل حرکت کردیم.....
.
.
روی تخت هتل ولو شدم هوففف تامیخواستم چشمامو ببندم دره اتاق رو زدن
ات. کیههه
کوک. منمممم
ات. چته چی میخوای؟
کوک. باز کننن
یلند شدم رفتم درو باز کردم که گفت...
کوک. بیا بریم کمی بگردیم این همه ساعتو تو هتل حصلمون سر میره
ات. نه
میخواستم درو ببندم که پاشولای در گذاشت بخاطر همین بود نمیخواستم باهاش همکاری کنمممم
کوک. خواهش میکنمممم
ات. خیله خب بزار لباسمو عوض کنم بعد
درو هل دادم تا بسته بشه بدون توجه به اینکه در بسته شد یا نه لباسمو در آوردمو دنبال یه لباس گشتمو پوشیدم(اسلاید بعد)
ات. یه ادکلنی بزنم به به چه خوش بو ش.... تو از کی اینجایی اصلا چطوری امدی؟!!!
کوک. در باز بود
ات. یعنی از اولش تو... هوفففف بیخیال بریم
کوک. از حق نگذریم بدن خیلی س...
نذاشتم حرفشو بزنه پس گردنی بهش زدم
ات. کمی ادب داشته باشی بد نیست
اینو گفتمو از اتاق خارج شدم به سمت آسانسور رفتم منتظر موندم تا کوک بیاد مثل بچه ها با دو امد سمتم انگار خیلی ذوق داشت
وارد اسانسور شدیم طبقه پایین رو زدم بعد چند لحظه در آسانسور باز شد
به سمت در خروجی رفتیم که با بادیگارد کوک مواجت شدم
ات. چطور اینو گذاشت؟
کوک. این فرق داره
ات. اون وقت چه فرقی؟
کوک. ببین تو الان خودت بادیگارد داری
ات. اون تو کرس
کوک. منظورم اون نیست خودمم
ات. تف تف ببین کی میخواد از ما محافظت کنه تو آسیب نزن محافظت کردنت پیش کش
.
.
ات. حالا که فک میکنی بادیگاردمی من بستنی میخوام باید خودت حساب کنی
کوک. با کمال میل
کوک رفت دوتا بستنی گرفت آورد...
ات. من میخوام برم خرید خودت همشون روباید حساب کنی
کوک. من مشکلی ندارم
ات. کوفت ندارم پسره آشغال(زیر لب)
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
سوار هواپیما شدیم منو کوک کنار هم نشسته بودیم که یهو یادم افتاد به میا خبر ندادم میکشتم بخدا.. ولش کن رسیدم میگم چشامو بستمو سوار نشده به خواب رفتم.....
.
.
کوک. ات بیدار شوووو... اتتتت
ات. ها چیشده کی مرده
کوک. من مردم بلند شو دیگه دوساعته صدات میزنم رسیدیم
ات. نکشیمون بیدار شدم ایششش
از هواپیما پیاده شدیمو به فرودگاه رفتیم چمدونمون رو برداشتیم...
ات. الان باید تاکسی بگیریم؟
کوک.لیموزین الان میاد کمی صبر کن(کلافه)
بعد نیم ساعت لیموزینه در به در شده امد سوارش شدیمو به سمت هتل حرکت کردیم.....
.
.
روی تخت هتل ولو شدم هوففف تامیخواستم چشمامو ببندم دره اتاق رو زدن
ات. کیههه
کوک. منمممم
ات. چته چی میخوای؟
کوک. باز کننن
یلند شدم رفتم درو باز کردم که گفت...
کوک. بیا بریم کمی بگردیم این همه ساعتو تو هتل حصلمون سر میره
ات. نه
میخواستم درو ببندم که پاشولای در گذاشت بخاطر همین بود نمیخواستم باهاش همکاری کنمممم
کوک. خواهش میکنمممم
ات. خیله خب بزار لباسمو عوض کنم بعد
درو هل دادم تا بسته بشه بدون توجه به اینکه در بسته شد یا نه لباسمو در آوردمو دنبال یه لباس گشتمو پوشیدم(اسلاید بعد)
ات. یه ادکلنی بزنم به به چه خوش بو ش.... تو از کی اینجایی اصلا چطوری امدی؟!!!
کوک. در باز بود
ات. یعنی از اولش تو... هوفففف بیخیال بریم
کوک. از حق نگذریم بدن خیلی س...
نذاشتم حرفشو بزنه پس گردنی بهش زدم
ات. کمی ادب داشته باشی بد نیست
اینو گفتمو از اتاق خارج شدم به سمت آسانسور رفتم منتظر موندم تا کوک بیاد مثل بچه ها با دو امد سمتم انگار خیلی ذوق داشت
وارد اسانسور شدیم طبقه پایین رو زدم بعد چند لحظه در آسانسور باز شد
به سمت در خروجی رفتیم که با بادیگارد کوک مواجت شدم
ات. چطور اینو گذاشت؟
کوک. این فرق داره
ات. اون وقت چه فرقی؟
کوک. ببین تو الان خودت بادیگارد داری
ات. اون تو کرس
کوک. منظورم اون نیست خودمم
ات. تف تف ببین کی میخواد از ما محافظت کنه تو آسیب نزن محافظت کردنت پیش کش
.
.
ات. حالا که فک میکنی بادیگاردمی من بستنی میخوام باید خودت حساب کنی
کوک. با کمال میل
کوک رفت دوتا بستنی گرفت آورد...
ات. من میخوام برم خرید خودت همشون روباید حساب کنی
کوک. من مشکلی ندارم
ات. کوفت ندارم پسره آشغال(زیر لب)
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۴.۵k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.