دلم هوای سرد میخواهد

دلم هوای سرد میخواهد
سرد ِ سرد ِ سرد
از آن سرد هایی که به ناگاه هوس شیرینی میکنی و بوی شیرینی ای که نیست میزند زیر دماغت و دلت میخواهد همین الان از زیر سنگ هم که شده شیرینی مورد علاقه ات را گیر بیاوری و با یک لیوان چای داغی که داغی اش را با سردی دستهایی که دورش پیچیده ای از دست میدهد، دو لپی ببلعی.
از آن سردهایی که شکل نفس هایت را با بخار های سفید رنگی در هوا ترسیم می کنند.
از آن سردهایی که دلتنگت کند برای گرمای خرما پز مرداد ماه.
از آن سردهایی که نوک بینی ات را سرخ میکند و پاهایت را سِر.
از آن سرد هایی که دست هایت را بی حس کرده و تا کسی محکم نگیردشان و توی جیب خودش جایشان ندهد گرم نمی شوند.
از آن سردهای که با یک لبخند و یک آغوش گرم، دود می شود و هوا می رود...

آنا جمشیدی
دیدگاه ها (۹)

در گیر و دار این نیمه شب ها، هیچ چیز به اندازه ی «ایز تایپین...

"خود بودن" خوبه، اما دردسر دارهدر واقع آدم باید خودش باشه، ح...

ای کاش من هم جزء زن هایی بودم که تنها دغدغه ام بالا و پایین ...

#تقدیم_به_شما_دوست_عزیزرفیق که داشته باشی ؛تمام دقایقِ زندگی...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط