در گیر و دار این نیمه شب ها، هیچ چیز به اندازه ی «ایز تای
در گیر و دار این نیمه شب ها، هیچ چیز به اندازه ی «ایز تایپینگ...»های تو نمی تواند گرمابخش باشد! گرمایی که از پس این دنیای مجازی، به دست هایم، به چشم هایم، به قلبم جاری می شود.
حالا این دنیای مجازی، این سیم ها و بی سیم ها، این شبکه ها و صفحه های دیجیتالی کوچک، هرچقدر هم که بد، کسی نمیتواند منکر خوبی های بی حد و حصرش باشد. وقتی وقت و بی وقت می توانی با جانانت، با دلبرت، با دلداده ات حرف بزنی، وقتی آن هنگام که همه زیر لحاف گرم مشغول خواب زمستانی اند و خواب هفت پادشاه را هم از سر گذرانده اند، می توانی دل خوش کنی به دو کلمه ی کوتاه و سه نقطه ی پشت بندش، یعنی این دنیای مثلا مجازی همه ی حقت را ادا کرده. اصلا همین یک عبارت می شود گریزی از خستگی های کل روزت.
تو هم تایپ کن
تایپ کن شاید قلب کسی با دیدن is typing ... های تو تندتر بتپد!
آنا جمشیدی
حالا این دنیای مجازی، این سیم ها و بی سیم ها، این شبکه ها و صفحه های دیجیتالی کوچک، هرچقدر هم که بد، کسی نمیتواند منکر خوبی های بی حد و حصرش باشد. وقتی وقت و بی وقت می توانی با جانانت، با دلبرت، با دلداده ات حرف بزنی، وقتی آن هنگام که همه زیر لحاف گرم مشغول خواب زمستانی اند و خواب هفت پادشاه را هم از سر گذرانده اند، می توانی دل خوش کنی به دو کلمه ی کوتاه و سه نقطه ی پشت بندش، یعنی این دنیای مثلا مجازی همه ی حقت را ادا کرده. اصلا همین یک عبارت می شود گریزی از خستگی های کل روزت.
تو هم تایپ کن
تایپ کن شاید قلب کسی با دیدن is typing ... های تو تندتر بتپد!
آنا جمشیدی
۳.۶k
۰۸ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.