ای کاش من هم جزء زن هایی بودم که تنها دغدغه ام بالا و ...

ای کاش من هم جزء زن هایی بودم که تنها دغدغه ام بالا و پایین شدن قیمت طلاهایم بود...
یا نپوشیدن لباسِ تکراری در فلان مهمانی...
یا ترمیمِ به موقع ناخن ها و اکستنشن مجدد موهایم ...
یا هر روز ساعت ها در فضای مجازی به دنبالِ ترکیبِ رنگ موی جدید و جشنواره های تخفیفِ تزریقِ ژل لب و گونه میگشتم...
ای کاش جز زن هایی بودم که نامِ آخرین کتابی که خوانده اند را به یاد نمیاورند اما نامِ تمامِ بازیگران سریال های ترک را با بیوگرافی کامل بلدند...
اما؛
من هنوز آلبالو را به عشقِ گوشواره کردنش میخرم... در مهمانی ها پیراهن های مردانه ی چهارخانه ام را به دکلته های بلند ترجیح میدهم..
دنبال بهترین راه برای ترمیم و صحافیِ کتاب های قدیمیِ پدر میگردم... و هر روز ساعت ها به "عشق" فکر میکنم...که کِی و کجا به سراغم خواهد آمد؟!؟
و در دلم دعا میکنم که در بهترین زمان برسد...نه آنقدر دیر که دیگر ذوقی برای استقبالش نمانده باشد و نه آنقدر نزدیک که برای دلم،نوبرانه نباشد... آنقدر کتاب خوانده ام که نامِ بعضی هایشان را شاید فراموش کرده باشم اما متن هایشان را از بَرَم و میتوانم سال ها برایت از آنها حرف بزنم...
.
اما خوب میدانم که:
امروز،
اینجا،
در امپراطوریِ پلنگ ها،
در سرزمینِ چشم های باز و گوش های بسته....
"تنهایی"
سرنوشتِ ماست به جرمِ همرنگ نبودن!! #الناز_شهرکی
دیدگاه ها (۹)

دلم هوای سرد میخواهدسرد ِ سرد ِ سرداز آن سرد هایی که به ناگا...

در گیر و دار این نیمه شب ها، هیچ چیز به اندازه ی «ایز تایپین...

#تقدیم_به_شما_دوست_عزیزرفیق که داشته باشی ؛تمام دقایقِ زندگی...

.دنیای دختر ها رنگارنگ و بامزه است...پر از لاک های رنگی و گل...

جستجو در مطالب سایتجستجوجملاتشعرگردشگریسلامتزیباییکسب و کارب...

♡𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 : part⁴" ...

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط