وقتی دیدم پسره جوابمو نمیده خیلی حرصی شده بود
وقتی دیدم پسره جوابمو نمیده خیلی حرصی شده بود
+هوی پسره کره خررررر کری که هرچی صدات میزنم نمیشنوی (با داد)
یهو پسره برگشت
پسره : 1 کره خر خودتی 2کر نیستم فقط حوصله جواب دادن بهتو ندارم
+هی خو چرا
پسره:چون اگه یکم بهت رو بدم بهم مثِ چی میچسبی مث بقیه دخترا
+نههه بخدا من دنبالت نیسم 😶 فقط چون تازه اومدم اینجا میخام دوست پیدا کنم..
پسره :حرفتو باور کنم
+ارهه به جون خودم
پسره :اوک
+خب کن ا.تم و تو...
(یعنی کیهههههههه)
(کیههههههههههههه)
😂
پسره:منم تهیونگ.. میتونی ته صدام کنی
+همم خوشبختم ته
ته ته:خب ا.ت یکم از خودت بگو
+باشه
همینجور که با ته حرف میزدیم بین حرفاش فهمیدم اونم از یه خانواده سر شناسه و ثروت مند
.
.
رسیدیم سر کوچمون که تته هم با من پیچید تو کوچه
+خونه شما هم اینجاست
ته ته:اره خونه توهم
+همم.. خونه من اونه (اشاره به خونش)
ته ته:چه خوبه خونه ماهم اونجاست
خونه ته فقط چندتا خونه با من فاصله داشت
خب ته فردا تو مدرسه میبینمت
با ته خداحافظی کردم و اومدم تو خونه
لباسامو عوض کردمو اوم تو اشپز خونه
+وایی باید به بابام بگم یه خدمتکار پیدا کنه اینجوری نمیتونم زندگی کنم
مشغول درست کردن رامیون شدم
بعد که درست شد نشستم و خوردم ضرفارو نشستم و گرفتم خوابیدم
.
.
شرط ۶,لایک
+هوی پسره کره خررررر کری که هرچی صدات میزنم نمیشنوی (با داد)
یهو پسره برگشت
پسره : 1 کره خر خودتی 2کر نیستم فقط حوصله جواب دادن بهتو ندارم
+هی خو چرا
پسره:چون اگه یکم بهت رو بدم بهم مثِ چی میچسبی مث بقیه دخترا
+نههه بخدا من دنبالت نیسم 😶 فقط چون تازه اومدم اینجا میخام دوست پیدا کنم..
پسره :حرفتو باور کنم
+ارهه به جون خودم
پسره :اوک
+خب کن ا.تم و تو...
(یعنی کیهههههههه)
(کیههههههههههههه)
😂
پسره:منم تهیونگ.. میتونی ته صدام کنی
+همم خوشبختم ته
ته ته:خب ا.ت یکم از خودت بگو
+باشه
همینجور که با ته حرف میزدیم بین حرفاش فهمیدم اونم از یه خانواده سر شناسه و ثروت مند
.
.
رسیدیم سر کوچمون که تته هم با من پیچید تو کوچه
+خونه شما هم اینجاست
ته ته:اره خونه توهم
+همم.. خونه من اونه (اشاره به خونش)
ته ته:چه خوبه خونه ماهم اونجاست
خونه ته فقط چندتا خونه با من فاصله داشت
خب ته فردا تو مدرسه میبینمت
با ته خداحافظی کردم و اومدم تو خونه
لباسامو عوض کردمو اوم تو اشپز خونه
+وایی باید به بابام بگم یه خدمتکار پیدا کنه اینجوری نمیتونم زندگی کنم
مشغول درست کردن رامیون شدم
بعد که درست شد نشستم و خوردم ضرفارو نشستم و گرفتم خوابیدم
.
.
شرط ۶,لایک
۳.۸k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.