تکپارتی جونگ کوک
تکپارتی جونگکوک
وقتی میری بیرون و با بچه میر*ینن تو خونه
________________
ات: مطمئن باشم دیگ؟
جونگکوک: البت
چهوون( دخترشون): اوهوم
ات میخاست بره بیرون
و واقعا خطرناک بود
ممکن بود جونگکوک و چهوون خونه رو نابود کنن
ولی دلشو به دریا زدو رفت🦦
جونگکوک: آمادهای دخترم؟
چهوون: بلهههههههه
و کل خونه رو به آتیش کشیدن
آردا رو زمین ریخته شده بودن
دستمال کاغذی ها تو هوا پرواز میکردن🌚💅🏻
اصن...نگم
ساعت 00:00
ات اومد
خرید برای ترافیک و صف خیلی طول کشیده بود
تا نگاهش به خونه افتاد داد زد
فکر کرد دزد اومده
چهوون: آروم مامان
ات: جونگکوککککک عربده*
جونگکوک: بله قشنگممممم
ات: همین الان
ات: خونه رو
ات: تمیز
ات: میکنی
جونگکوک: چی؟ ناسلامتی من مرد خونهام
چهوون: من هنوز جوونما ( چه ربطی داره؟)
ات: جارو برقی اون اتاقِ🦦
_________________
امید وارم خوشتون اومده باشه
ولی خب اگر اون کسی که درخواست داده بود و شمایی که داری میخونی خوشت نیومد ببخشید
وقتی میری بیرون و با بچه میر*ینن تو خونه
________________
ات: مطمئن باشم دیگ؟
جونگکوک: البت
چهوون( دخترشون): اوهوم
ات میخاست بره بیرون
و واقعا خطرناک بود
ممکن بود جونگکوک و چهوون خونه رو نابود کنن
ولی دلشو به دریا زدو رفت🦦
جونگکوک: آمادهای دخترم؟
چهوون: بلهههههههه
و کل خونه رو به آتیش کشیدن
آردا رو زمین ریخته شده بودن
دستمال کاغذی ها تو هوا پرواز میکردن🌚💅🏻
اصن...نگم
ساعت 00:00
ات اومد
خرید برای ترافیک و صف خیلی طول کشیده بود
تا نگاهش به خونه افتاد داد زد
فکر کرد دزد اومده
چهوون: آروم مامان
ات: جونگکوککککک عربده*
جونگکوک: بله قشنگممممم
ات: همین الان
ات: خونه رو
ات: تمیز
ات: میکنی
جونگکوک: چی؟ ناسلامتی من مرد خونهام
چهوون: من هنوز جوونما ( چه ربطی داره؟)
ات: جارو برقی اون اتاقِ🦦
_________________
امید وارم خوشتون اومده باشه
ولی خب اگر اون کسی که درخواست داده بود و شمایی که داری میخونی خوشت نیومد ببخشید
۹.۰k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.