بگذار هر چه غصه داری مال من باشد
بگذار هر چه غصه داری مال من باشد
اندوه ، نقشِ استکانِ فال من باشد
جغرافیای قلبِ تو جولانگهِ شادی
مرز جنون و عشق، در اشغالِ من باشد
آبی ترینِ آسمانها سهمِ چشمانت
هر چه قفس هم هست ، سهمِ بالِ من باشد
از شانه ات بردار آن زلف پریشان را
بگذار ماوایی برای حال من باشد
بردار از تقویم ها فصلِ بهاران را
بگذار عشقِ تو شروعِ سال من باشد
در من دوباره جنگلی از عشق میروید
چشمانِ سبزِ تو اگر اقبال من باشد
اندوه ، نقشِ استکانِ فال من باشد
جغرافیای قلبِ تو جولانگهِ شادی
مرز جنون و عشق، در اشغالِ من باشد
آبی ترینِ آسمانها سهمِ چشمانت
هر چه قفس هم هست ، سهمِ بالِ من باشد
از شانه ات بردار آن زلف پریشان را
بگذار ماوایی برای حال من باشد
بردار از تقویم ها فصلِ بهاران را
بگذار عشقِ تو شروعِ سال من باشد
در من دوباره جنگلی از عشق میروید
چشمانِ سبزِ تو اگر اقبال من باشد
۱.۲k
۰۹ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.