🕸ℐ𝓉 𝓌𝒶𝓈 𝓂𝒴 ℘ℓℯ𝒶𝓈𝓊𝓇ℯ 𝓊𝓃𝓉𝒾ℓ 𝓃ℴ𝓌❤️🩹
🕸ℐ𝓉 𝓌𝒶𝓈 𝓂𝒴 ℘ℓℯ𝒶𝓈𝓊𝓇ℯ 𝓊𝓃𝓉𝒾ℓ 𝓃ℴ𝓌❤️🩹
ترجمه : دل خوشیه من بود تا اینکه...🎭
🅿۱۱:
ویو تهیونگ
با ا/ت رفتیم داخل با*ر و من گفتم
ته: خب بیبی بیا بریم طبقهی بالا...
ا/ت: اوکی
رفتیم طبقهی بالا که چند تا اتاق کنار هم بودن و ته نزدیک یکی از در ها شد و گفت
ته: من تو این اتاق با یکی ملاقات کاری دارم خب.تو زیاد دور نشو من کارم که تموم شد دیگه در اختیار توام(گونه ی ا/ت رو بو*سید)
ا/ت: اوکی
ویو ا/ت
ته رفت و اتاق و منم رفتم سره یه میز ها که گارسون اومد پیشم ...
گارسون: خانم چی میل دارید ؟
ا/ت: الان فقط شام*پاین
گارسون : چشم.الان براتون میارم
بعد از یه عالمه خوردن حسابی سرم درد گرفت و گیج میرفت ولی بازم تو مس*تی خودم رو کنترل کردم...که دیدم یکی دست گذاشت رو شونم و تا دیدمش ....یااااخدااااا...کوک اینجا چیکار میکنه...
کوک : وا ا/ت تو اینجا چیکار میکنی هان.ن.ن(بالحن جدی و عصبی)
ا/ت : واا مگه باید از تو اجازه بگیرم تا بیام اینجا هااا(تومس*تی )
کوک : ا/ت یه نگاه به خودت بزن.نگاه کن چقدر حالت بده
ا/ت : من خودم خوب از حاله خودم خبر دارم...
یه لحظه کنترل خودم دستم نبود که نزدیک بود بیوفتم که کوک یه دفعه منو گرفت و براید استایل ب*غلم کرد...داشتم با مشت های کوچیکم به سینش میزدم که هیچ عفاقه(نمیدونم درست نوشتم یا نه 🙄)
نمیکردم که دیدم ته از اتاق اومد بیرون و منو کوک رو دید.....
ادامه دارد.......
شرط پارت بعدی:
❤️ 5 : laik
cament : 5 💬
ترجمه : دل خوشیه من بود تا اینکه...🎭
🅿۱۱:
ویو تهیونگ
با ا/ت رفتیم داخل با*ر و من گفتم
ته: خب بیبی بیا بریم طبقهی بالا...
ا/ت: اوکی
رفتیم طبقهی بالا که چند تا اتاق کنار هم بودن و ته نزدیک یکی از در ها شد و گفت
ته: من تو این اتاق با یکی ملاقات کاری دارم خب.تو زیاد دور نشو من کارم که تموم شد دیگه در اختیار توام(گونه ی ا/ت رو بو*سید)
ا/ت: اوکی
ویو ا/ت
ته رفت و اتاق و منم رفتم سره یه میز ها که گارسون اومد پیشم ...
گارسون: خانم چی میل دارید ؟
ا/ت: الان فقط شام*پاین
گارسون : چشم.الان براتون میارم
بعد از یه عالمه خوردن حسابی سرم درد گرفت و گیج میرفت ولی بازم تو مس*تی خودم رو کنترل کردم...که دیدم یکی دست گذاشت رو شونم و تا دیدمش ....یااااخدااااا...کوک اینجا چیکار میکنه...
کوک : وا ا/ت تو اینجا چیکار میکنی هان.ن.ن(بالحن جدی و عصبی)
ا/ت : واا مگه باید از تو اجازه بگیرم تا بیام اینجا هااا(تومس*تی )
کوک : ا/ت یه نگاه به خودت بزن.نگاه کن چقدر حالت بده
ا/ت : من خودم خوب از حاله خودم خبر دارم...
یه لحظه کنترل خودم دستم نبود که نزدیک بود بیوفتم که کوک یه دفعه منو گرفت و براید استایل ب*غلم کرد...داشتم با مشت های کوچیکم به سینش میزدم که هیچ عفاقه(نمیدونم درست نوشتم یا نه 🙄)
نمیکردم که دیدم ته از اتاق اومد بیرون و منو کوک رو دید.....
ادامه دارد.......
شرط پارت بعدی:
❤️ 5 : laik
cament : 5 💬
۱۵.۶k
۱۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.