من شیفته

من شیفته
خیره شدن
به آسمان پس ازغروب ام؛
غَرق شدن درموسیقی های آرام؛
نِشَستن درسُکوت مُطلق کوها ودریاوصَحرا؛
فکر کردن به گَرمی حرفهایت ؛
دُچارشُدن بِ چِشمهایت؛
و
تمام چیزهای ک مَردم آن را افسرده کننده می دانند
اما پِیوند مرا با دنیای ء نهفته در اعماق درونم دوباره برقرار می سازند.
دیدگاه ها (۰)

آواز عاشقانه ی ما در گلو،شکست..حق با سکوت بود....صدا در گلو ...

‌ آزمودم عقلِ دوراندیش را...دیدم گاهی آن‌قدر می‌سنجی، که دیگ...

تلاش نکن "هستى "را معنا کنی...زیرا خود تو نيز جزيي از معناي ...

.ﺑﮕﻮ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟!ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺎﺩﯼﺑﻪ ﺩم ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮐﯽ ﺑﻨﺪ ﺍﺳﺖ؛ﻭ ﻏﻢ ﭼﻮﻥ ﺳﻨﮕﯽ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط