آواز عاشقانه ی ما

آواز عاشقانه ی ما
در گلو،شکست..
حق با سکوت بود..
..صدا در گلو شکست..
دیگر دلم هوای سرودن نمیکند.....
((تنها بهانه ی دل ما،در گلو شکست..))
سربسته ماند،بغض گره خورده در دلم.....
آن گریه های،عقده گشا،در گلو شکست....
((( آن روزهای خوب که دیدیم خواب بود....))
خوابم پرید و خاطره ها،در گلو نشست.
(( بادا،مباد گشت،....و مبادا به باد رفت))
(آیا)ز یاد رفته و(چرا) در گلو نشست.....
فرصت گذشت وحرف دلم ناتمام ماند.
نفرین وآفرین دعا در گلو شکست..
تا آمدم که باتو خداحافظی کنم.
بغضم امان نداد وخدا در گلو نشست....
دیدگاه ها (۰)

‌ آزمودم عقلِ دوراندیش را...دیدم گاهی آن‌قدر می‌سنجی، که دیگ...

نگاه آشنا نگاهی که دعوت می‌کند اما پس می راند نگاهی که آشنای...

من شیفته خیره شدن به آسمان پس ازغروب ام؛غَرق شدن درموسیقی ه...

تلاش نکن "هستى "را معنا کنی...زیرا خود تو نيز جزيي از معناي ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط