من مسئول تراوش های وجود مسموم دیگران نیستم...
من مسئول تراوش های وجود مسموم دیگران نیستم...
دیگران هرچه میخواهند انجام دهند و بگویند و بگویند و بگویند!!!!
زندگی خودم را دارم
وقتی از فرط خستگی های روزانه ام؛ مثل بچگی هایم روی جدول های خیابان راه میروم....
وقتی صدایم را در تونل های مهیب و طولانی فریاد میزنم!
من مسعول آرامش خودم هستم وقتی با تلاطم ذهنهای وحشی میجنگم!
که ناشیانه میان همهمه ی وجود نا وجود دوست داشتن های سطحی می ایستم!
میخواهم در کافه ای تنها تا اخر ابمیوه ام را هورت بکشم و به نگاه اطرافیانم توجه نکنم!
میخواهم وقتی خسته و دلزده از تمام روزهای سرد و برفی هستم رژلب قرمزم را روی لب بزنم و به خیابان بروم!
یا با صدای بلند خیلی بلند به جک های تکراری بخندم!
آنقدر بلند که اشک از چشمانم بریزد و رگ پیشانی ام نمایان شود..
میخواهم با صدای بلند حرف بزنم داد بزنم و با جیغ های مهیب تمامم را روی دایره ی وجودم بریزم!
من خودم را اینچنین دوست دارم!!!
بیخیال نگاه های خسته و افسرده ی دیگران!!!!
بیخبال کسانی که درون کودکت را با هزاران سوال عقلانی زیر سوال میبرند!
من خودم را بچگانه دوووست دارم!
.
#فرگل_مشتاقی
دیگران هرچه میخواهند انجام دهند و بگویند و بگویند و بگویند!!!!
زندگی خودم را دارم
وقتی از فرط خستگی های روزانه ام؛ مثل بچگی هایم روی جدول های خیابان راه میروم....
وقتی صدایم را در تونل های مهیب و طولانی فریاد میزنم!
من مسعول آرامش خودم هستم وقتی با تلاطم ذهنهای وحشی میجنگم!
که ناشیانه میان همهمه ی وجود نا وجود دوست داشتن های سطحی می ایستم!
میخواهم در کافه ای تنها تا اخر ابمیوه ام را هورت بکشم و به نگاه اطرافیانم توجه نکنم!
میخواهم وقتی خسته و دلزده از تمام روزهای سرد و برفی هستم رژلب قرمزم را روی لب بزنم و به خیابان بروم!
یا با صدای بلند خیلی بلند به جک های تکراری بخندم!
آنقدر بلند که اشک از چشمانم بریزد و رگ پیشانی ام نمایان شود..
میخواهم با صدای بلند حرف بزنم داد بزنم و با جیغ های مهیب تمامم را روی دایره ی وجودم بریزم!
من خودم را اینچنین دوست دارم!!!
بیخیال نگاه های خسته و افسرده ی دیگران!!!!
بیخبال کسانی که درون کودکت را با هزاران سوال عقلانی زیر سوال میبرند!
من خودم را بچگانه دوووست دارم!
.
#فرگل_مشتاقی
۱.۲k
۰۶ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.