آقای رئیس
آقای رئیس
پارت دو
من . الو اوما ؟
مامان . چیشد گوساله قبول شدی ؟
من . هنوز یه هفته آزمایشی هستم معلوم نیس
مامان . ها خب گوساله تونستی سر راهت یکم موچی بگیر
من . اوکی فعلا من باید برم
مامان . فعلا
رفتم جای منشی که در حالی که لباس هاش رو می پوشید گفت : ببخشید خانوم لی اما من کاری برام پیش اومده باید از الان برم فعلا راستی شغل جدیدتون مبارک
من . ب.....با...شه مرسی
رفتم پشت میزم و برگه ها و پرونده ها رو نگاه کردم تا ببینم تا الان چه اتفاق هایی افتاده که در جریان باشم
چند دقیقه بعد :
تق تق (در زدن)
من. بله ؟
خانوم آقای رئیس گفتن برین پیششون تا باهم برین اتاق جلسه
من . باشه
رفتم پیشش و رفتیم اتای جلسه اما با کسی که اونجا دیدم پشمام ریخت
باورم نمیشه او...اون این...جا چیکار میکنه ؟
پارت دو
من . الو اوما ؟
مامان . چیشد گوساله قبول شدی ؟
من . هنوز یه هفته آزمایشی هستم معلوم نیس
مامان . ها خب گوساله تونستی سر راهت یکم موچی بگیر
من . اوکی فعلا من باید برم
مامان . فعلا
رفتم جای منشی که در حالی که لباس هاش رو می پوشید گفت : ببخشید خانوم لی اما من کاری برام پیش اومده باید از الان برم فعلا راستی شغل جدیدتون مبارک
من . ب.....با...شه مرسی
رفتم پشت میزم و برگه ها و پرونده ها رو نگاه کردم تا ببینم تا الان چه اتفاق هایی افتاده که در جریان باشم
چند دقیقه بعد :
تق تق (در زدن)
من. بله ؟
خانوم آقای رئیس گفتن برین پیششون تا باهم برین اتاق جلسه
من . باشه
رفتم پیشش و رفتیم اتای جلسه اما با کسی که اونجا دیدم پشمام ریخت
باورم نمیشه او...اون این...جا چیکار میکنه ؟
- ۹۰۸
- ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط