پارت نوشته ادمین سارا
پارت ۵ ( نوشته ادمین سارا )
#محیا
با بدو اومد و وایستاد....
من: بازم که تویی ! چیکار دا...
قهوه رو از دستم گرفت و انداخت سطل اشغال..
من: چی کار میکنی؟
دکتر: تو دیوونه ای!! با خودت چی فکر کردی؟ قهوه ؟! میدونی برای تو مثل سم میمونه!؟؟ میخوایی خودتو بکشی ؟!
من: تو اصلا چیکاره ای ؟ منو تعقیب میکردی؟ ...
دکتر: خودت گفتی دیگه نمی خوایی منو ببینی ! من از دور دیدمت که دیدمت داری یه چیزی میخوری ! فهمیدم تو این هوای سرد چیزی به جز قهوه نمیتونه باشه ! .. حالا ببینم چه قدر خوردی ازش !؟
من: من حالم خوبه .. وایسا ببینم نکنه اون ابراز عشقت واقعی بوده ؟ برام سواله ! به عنوان یه دکتر خیلییی نگرانم هستی به نظرم!!
دکتر: اره .. واقعی بود. عاشق شدن جرمه از نظر شما ؟
یهو ساعتم شروع به صدا دادن کرد.. ۱۲۴ تا میزد.. چندتا نفس عمیق کشیدم .
من: پس بهتره بیخیال بشین آقای فرهمند ! چون از نظر من عاشقی بزرگ ترین جرم دنیاس!
بدون اینکه وایسم و به حرف هاش گوش بدم رفتم ! از اون دیوونه تر ندیدم. نمیدونم عاشق کجای من شده. صورت همیشه رنگ پریده ام ! یا چشمای گود افتاده ام ! .. منو دید می زده بی تربیت ! دکتر فضول! اصلا دلم هر چی بخواد می خورم! دراز کشیدم روی تخت . پرستار اومد و دوباره دستگاه رو بهم وصل کرد تا ضربان و اکسیژنم رو چک کنه . اکسیژن خونم پایین بود و ضربانم بالا. ماسک رو آورد و گذاشت روی صورتم. متنفر بودم. ماسک رو برداشتم .
من: خانم پرستار میشه یه لحظه!!
پرستار: بله ؟
من: میگم شما چیزی از این آقای فرهمند میدونین ؟ چند سالشه و اهل کجاس!؟
پرستار: ایشون از دانشجویان دکتر کرمی هستن! و ۲۷ سالشونه.. نمیدونم اهل کجان ! چرا..
من: هیچی ! همین طوری! .. اه میگم نمیشه ماسک نزارم!؟ اذیت میکنه !
پرستار: نه نمیشه ! اکسیژنت پایینه ! اگه اذیت میشی تا بینیش رو بیارم برات ؟
من: اون بهتره ! میشه اونو بیارین!؟ ..
آورد و برام عوضش کرد. گذاشتم توی سوراخ بینیم. حالم بهتر شد. خوابم میومد .. گرفتم خوابیدم .. بعد از دوساعت با سوزش دستم بیدار شدم. داشتن تقویتی میزدن .. میسوخت! برام سوال بود که الان کجاس ! از اینکه باهاش اون طوری حرف زده بودم ناراحت بودم. به پرستار گفتم میخوام دکتر رو ببینم . انتظار داشتم که اون بیاد ولی نیومد و یه خانومه ای جاش اومد .. ازش پرسیدم تا کی باید اکسیژن بهم وصل باشه گفت تا آخر امشب تا تثبیت بشه وضعیتت! ... رفت ..
#محیا
با بدو اومد و وایستاد....
من: بازم که تویی ! چیکار دا...
قهوه رو از دستم گرفت و انداخت سطل اشغال..
من: چی کار میکنی؟
دکتر: تو دیوونه ای!! با خودت چی فکر کردی؟ قهوه ؟! میدونی برای تو مثل سم میمونه!؟؟ میخوایی خودتو بکشی ؟!
من: تو اصلا چیکاره ای ؟ منو تعقیب میکردی؟ ...
دکتر: خودت گفتی دیگه نمی خوایی منو ببینی ! من از دور دیدمت که دیدمت داری یه چیزی میخوری ! فهمیدم تو این هوای سرد چیزی به جز قهوه نمیتونه باشه ! .. حالا ببینم چه قدر خوردی ازش !؟
من: من حالم خوبه .. وایسا ببینم نکنه اون ابراز عشقت واقعی بوده ؟ برام سواله ! به عنوان یه دکتر خیلییی نگرانم هستی به نظرم!!
دکتر: اره .. واقعی بود. عاشق شدن جرمه از نظر شما ؟
یهو ساعتم شروع به صدا دادن کرد.. ۱۲۴ تا میزد.. چندتا نفس عمیق کشیدم .
من: پس بهتره بیخیال بشین آقای فرهمند ! چون از نظر من عاشقی بزرگ ترین جرم دنیاس!
بدون اینکه وایسم و به حرف هاش گوش بدم رفتم ! از اون دیوونه تر ندیدم. نمیدونم عاشق کجای من شده. صورت همیشه رنگ پریده ام ! یا چشمای گود افتاده ام ! .. منو دید می زده بی تربیت ! دکتر فضول! اصلا دلم هر چی بخواد می خورم! دراز کشیدم روی تخت . پرستار اومد و دوباره دستگاه رو بهم وصل کرد تا ضربان و اکسیژنم رو چک کنه . اکسیژن خونم پایین بود و ضربانم بالا. ماسک رو آورد و گذاشت روی صورتم. متنفر بودم. ماسک رو برداشتم .
من: خانم پرستار میشه یه لحظه!!
پرستار: بله ؟
من: میگم شما چیزی از این آقای فرهمند میدونین ؟ چند سالشه و اهل کجاس!؟
پرستار: ایشون از دانشجویان دکتر کرمی هستن! و ۲۷ سالشونه.. نمیدونم اهل کجان ! چرا..
من: هیچی ! همین طوری! .. اه میگم نمیشه ماسک نزارم!؟ اذیت میکنه !
پرستار: نه نمیشه ! اکسیژنت پایینه ! اگه اذیت میشی تا بینیش رو بیارم برات ؟
من: اون بهتره ! میشه اونو بیارین!؟ ..
آورد و برام عوضش کرد. گذاشتم توی سوراخ بینیم. حالم بهتر شد. خوابم میومد .. گرفتم خوابیدم .. بعد از دوساعت با سوزش دستم بیدار شدم. داشتن تقویتی میزدن .. میسوخت! برام سوال بود که الان کجاس ! از اینکه باهاش اون طوری حرف زده بودم ناراحت بودم. به پرستار گفتم میخوام دکتر رو ببینم . انتظار داشتم که اون بیاد ولی نیومد و یه خانومه ای جاش اومد .. ازش پرسیدم تا کی باید اکسیژن بهم وصل باشه گفت تا آخر امشب تا تثبیت بشه وضعیتت! ... رفت ..
- ۱۲.۷k
- ۱۹ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط