متلق به من پارت دوم
متلق به من پارت دوم
رفتم سمت خونش با لگد درو باز کردم
که خودش آمد و التماسم کرد منم نگاهی به دور و بر کردم دختری دیدم که زیبایش مثل خورشید تابان بود
نگاهی به مرد کنارش کردم دروغ چرا ولی لحظه ای دلم به حال این دختر سوخت
کنار این مرد زندگیش تباه میشه زخم ریزی روی پیشانی دخترم بود
پدرش رد نگاهش رو دنبال کرد و به دخترم رسید
√اقای پارک از معامله خوشتون میاد
+بگو ببینم چی میگی
√دخترم در عوض تمام پول ها
+قبوله
√خب هعی هرزه وسایلت رو جمع کن
ا.ت ویو
من بدبخت از همجا بی خبر با صدای لگد و شکست در به سمت حال آمدم
پدرم
اون التماس کرد به مردک جلوش
مرتیکه هیز نگاهی بهم انداخت که از خجالت آب شدم پدرم
اون مرد خونست؟
مادرم با چه امیدی با این ازدواج کرد ؟
هعییی. به خودم آمدم و دیدم منو بزور داد به این مرده
داخل ماشینش بودیم
+ببینم چیزی بلدی
_مثال جناب پارک
+دفاع شخصی.....کار با......
_هم تفنگ و هم سلاح سرد داخل باشگاه های زیرزمینی بوکس کار میکنم
+پس
_بله اگر نمیخواستم الان اینجا نبودم
¥دخترک بیچاره دروغ نداشت بگه برای اینکه دوباره اذیت نشه رفت
ولی نمیدونست چه بلایی سرش میاد
جناب پارک یک مافیا نبود پلیس بود
افسر بالا مرتبه در سازمان FBI 🤍🥺
کاور مافیا داشت
و اگر تنها چیز از مافیا فهمید بی رحمی بود!
باید بی رحم باشی تا باورت کنن!
اسلاید بعد لباس ا.ت
رفتم سمت خونش با لگد درو باز کردم
که خودش آمد و التماسم کرد منم نگاهی به دور و بر کردم دختری دیدم که زیبایش مثل خورشید تابان بود
نگاهی به مرد کنارش کردم دروغ چرا ولی لحظه ای دلم به حال این دختر سوخت
کنار این مرد زندگیش تباه میشه زخم ریزی روی پیشانی دخترم بود
پدرش رد نگاهش رو دنبال کرد و به دخترم رسید
√اقای پارک از معامله خوشتون میاد
+بگو ببینم چی میگی
√دخترم در عوض تمام پول ها
+قبوله
√خب هعی هرزه وسایلت رو جمع کن
ا.ت ویو
من بدبخت از همجا بی خبر با صدای لگد و شکست در به سمت حال آمدم
پدرم
اون التماس کرد به مردک جلوش
مرتیکه هیز نگاهی بهم انداخت که از خجالت آب شدم پدرم
اون مرد خونست؟
مادرم با چه امیدی با این ازدواج کرد ؟
هعییی. به خودم آمدم و دیدم منو بزور داد به این مرده
داخل ماشینش بودیم
+ببینم چیزی بلدی
_مثال جناب پارک
+دفاع شخصی.....کار با......
_هم تفنگ و هم سلاح سرد داخل باشگاه های زیرزمینی بوکس کار میکنم
+پس
_بله اگر نمیخواستم الان اینجا نبودم
¥دخترک بیچاره دروغ نداشت بگه برای اینکه دوباره اذیت نشه رفت
ولی نمیدونست چه بلایی سرش میاد
جناب پارک یک مافیا نبود پلیس بود
افسر بالا مرتبه در سازمان FBI 🤍🥺
کاور مافیا داشت
و اگر تنها چیز از مافیا فهمید بی رحمی بود!
باید بی رحم باشی تا باورت کنن!
اسلاید بعد لباس ا.ت
۳.۷k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.