لحضهعاشقی

#لحضه_عاشقی
پارت۵۳
اسیه: تو فکر بودم که یهو..
که یهو دوروک اومد
دوروک:اسیه حالت بهتره
اسیه:به نظر تو حالم بهتره دوروک؟
دوروک:اسیه ببین چند بار بهت بگم.
اسیه:بسه فقط برو دوروک
دیدم دوروک نرفت من رفتم از پیشش
عمرو دیدم
اسیه:عمر من میرم یکم هوا بخرم
:عمر باشه میخای منم باهات بیام
اسیه:نه عمر لطفا بزار تنها باشم.
و رفتم بیرون
زمان داشت مثل باد و برق می‌گذشت
میخاستم گریه کنم بغز شدید کرده بودم
داشتم از هوش میرفتم
نمیتونستم نفس بکشم
داشتم خفه میشدم
دور و اطرافم کسی نبود کمک بخام
که یهو...
دیدگاه ها (۱)

🎀🤣

یازگیم🍉🍻💜#سوبورجو_یازگی_جوشکون #سوبورجو #یازگی#جوش. #کون#اسی...

ادیتم از لیزگه💓#لیزگه_جومرت #لیزگه#جومرت#سوسن_کلیچ_ارن#سوسن#...

یازگی با ننش#یازگی_با_مامانش

پارت ۱۰+ببین باید حرف بزنیم اینجور نمیشه-گفتم برو تو اتاق (د...

رمان فیک پارت 2جیسو : میرفتم باشگاه که یهو ی ماشین بی ام و س...

SENARIO :: The Hunters Lave for the Devil :: PART :: 9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط