قلب شیشه ای پارت ⑨①
قلب شیشه ای پارت ⑨①
ویو تهیونگ
وقتی شنیدم گفت ات تو اون موقعیت بود خیلی اعصبانی شندم و پاشدم سمت هیونجین و کشوندمش اون گوشه تا می تونستم زدمش و اونم کم نیاورد و منو زد که گوشه لبم رو زخم کرد
که جیمین اومد منو پیدا کرد و جدام کرد
هیونجین: این تازه اولش بود هنوز کارم با ات تموم نشده
تهیونگ: عوضی خودم میکشمت
هیونجین: هه زارت
تهیونگ: تویـ...
جیمین: بسته ولش کن ارزششو نداره
تهیونگ: اره راس میگه بیا بریم
_________________________________
*فردا مدرسه*
ویو ات
صبح شده بود سرم درد می کرد نمی خواستم اون روز مدرسه برم که گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
ات: سلام
تهیونگ: ات امروز خودم میای دنبالت
ات: کوک بهت گفته، نه؟
تهیونگ: اهوم الان میام دنبالت
ات: نمیام امروز مدرسه
تهیونگ: من و جیمین کوک میگیم جامون رو کنار تو بزاره خودمون هم مراقبتیم زود اماده شو که دارم میام دنبالت حرفی هم نزن که قبول نمیکنم پس فعلا
ات: هوففففف برم اماده شدم سریع رفتم موهامو تمیز بستم و لباسمو پوسید که اصلا یادم رفت برم دستشویی سریع رفتم دستشویی و اومدم صبحانه خوردم رو مبل نشسته بودم که صدای آیفون اومد سریع رفتم پایین سوار ماشین شدم
ات: سلام
تهیونگ: سلام
تا مدرسه حرفی بینمون رد و بدل نشد وقتی رسیدیم من زودتر پیاد شدم که تهیونگ دوید سمتم و دسمو رو گرفت که من یک لحظه تو منگی بودم که راه افتادیم که باز اون پسره لاشی اومد سمتم«خواعرم هیونجین بایس منم هست بهتون بر نخوره فیکه خواعر فیککک»
هیونجین: اوم ات بیا پیش من جامون عوض شد هه*پوزخند زدن*
ات: ن...
تهیونگ: خفه شو اون پیشه توی هـ*رزه هیـ*ز نمیشینه
هیونجین: میبینم.........*رفت*
ات:.....
جیمین: به سلامممممم ات تو دستت تو دست تهیونگ اون دستت رو بده دست من
ات: باشه جونگکوک کجاست
جیمین: فکر کنم تو کلاس نشسته
تهیونگ بیایین بریم چقدر حرف میزنید
جیمین: باش جوش جوشی سماورقندی😂
تهیونگ: هرهرهر هارهارهار😐
*رسیدن به کلاس*
ات: من الان کجا بشینم
تهیونگ: من میگـــ....
جونگکوک: پیش من
ات: عا سلام
جونگکوک: سلام... ات تو سرجات میشینی من پیشت تهیونگ و جیمین جلو پشتت
تهیونگ: لازم نکرده من پیشش میشینم
جیمین: اصلا من پیشش میشینم
تهکوک: توخفه😐
ات: من میگم یک روز یک روز یکتون پیشم بشینه
تهمینکوک: فکر خوبیه
مین: سلام خب همه سرجاشون...
هیونجین: من باید پیش ات بشینم دیگه
مین: تهیونگ می خوای پاشی؟
تهیونگ: من و جونگکوک و جیمین هر روز جامون رو پیش ات عوض می کنیم بعد این بیاد پیشش بشینه😐نو نمیشه
مین: خب هیونجین تو پیش لیا بشین
هیونجین:......
شرطا
۲۵لایک
کامنت۱۵
#ایتزی #وانشات #فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #جیمین #جونگکوک #تهیونگ #شوگا #هیونجین #کیوت #کیدراما #انیمه #بنگتن #آرمی #کیپاپ #مونبین #جیهوپ #سلبریتی #تهکوک
ویو تهیونگ
وقتی شنیدم گفت ات تو اون موقعیت بود خیلی اعصبانی شندم و پاشدم سمت هیونجین و کشوندمش اون گوشه تا می تونستم زدمش و اونم کم نیاورد و منو زد که گوشه لبم رو زخم کرد
که جیمین اومد منو پیدا کرد و جدام کرد
هیونجین: این تازه اولش بود هنوز کارم با ات تموم نشده
تهیونگ: عوضی خودم میکشمت
هیونجین: هه زارت
تهیونگ: تویـ...
جیمین: بسته ولش کن ارزششو نداره
تهیونگ: اره راس میگه بیا بریم
_________________________________
*فردا مدرسه*
ویو ات
صبح شده بود سرم درد می کرد نمی خواستم اون روز مدرسه برم که گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
ات: سلام
تهیونگ: ات امروز خودم میای دنبالت
ات: کوک بهت گفته، نه؟
تهیونگ: اهوم الان میام دنبالت
ات: نمیام امروز مدرسه
تهیونگ: من و جیمین کوک میگیم جامون رو کنار تو بزاره خودمون هم مراقبتیم زود اماده شو که دارم میام دنبالت حرفی هم نزن که قبول نمیکنم پس فعلا
ات: هوففففف برم اماده شدم سریع رفتم موهامو تمیز بستم و لباسمو پوسید که اصلا یادم رفت برم دستشویی سریع رفتم دستشویی و اومدم صبحانه خوردم رو مبل نشسته بودم که صدای آیفون اومد سریع رفتم پایین سوار ماشین شدم
ات: سلام
تهیونگ: سلام
تا مدرسه حرفی بینمون رد و بدل نشد وقتی رسیدیم من زودتر پیاد شدم که تهیونگ دوید سمتم و دسمو رو گرفت که من یک لحظه تو منگی بودم که راه افتادیم که باز اون پسره لاشی اومد سمتم«خواعرم هیونجین بایس منم هست بهتون بر نخوره فیکه خواعر فیککک»
هیونجین: اوم ات بیا پیش من جامون عوض شد هه*پوزخند زدن*
ات: ن...
تهیونگ: خفه شو اون پیشه توی هـ*رزه هیـ*ز نمیشینه
هیونجین: میبینم.........*رفت*
ات:.....
جیمین: به سلامممممم ات تو دستت تو دست تهیونگ اون دستت رو بده دست من
ات: باشه جونگکوک کجاست
جیمین: فکر کنم تو کلاس نشسته
تهیونگ بیایین بریم چقدر حرف میزنید
جیمین: باش جوش جوشی سماورقندی😂
تهیونگ: هرهرهر هارهارهار😐
*رسیدن به کلاس*
ات: من الان کجا بشینم
تهیونگ: من میگـــ....
جونگکوک: پیش من
ات: عا سلام
جونگکوک: سلام... ات تو سرجات میشینی من پیشت تهیونگ و جیمین جلو پشتت
تهیونگ: لازم نکرده من پیشش میشینم
جیمین: اصلا من پیشش میشینم
تهکوک: توخفه😐
ات: من میگم یک روز یک روز یکتون پیشم بشینه
تهمینکوک: فکر خوبیه
مین: سلام خب همه سرجاشون...
هیونجین: من باید پیش ات بشینم دیگه
مین: تهیونگ می خوای پاشی؟
تهیونگ: من و جونگکوک و جیمین هر روز جامون رو پیش ات عوض می کنیم بعد این بیاد پیشش بشینه😐نو نمیشه
مین: خب هیونجین تو پیش لیا بشین
هیونجین:......
شرطا
۲۵لایک
کامنت۱۵
#ایتزی #وانشات #فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #جیمین #جونگکوک #تهیونگ #شوگا #هیونجین #کیوت #کیدراما #انیمه #بنگتن #آرمی #کیپاپ #مونبین #جیهوپ #سلبریتی #تهکوک
۱۱.۵k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.