₽=⁹
از اتاق مدیر اومدم بیرونو رفتم سمت کلاسم که دیدم اون پسر قلدره هم که زدم تو گوشش اونجاس و با پوزخند نگاهم میکنه بی توجه بهش رفتم رو یکی از نیمکتا نشستم که معلم گفت...
چان(معلم نیونا)
چان:خانم جئون نیونا
نیونا:بله خانم
چان:عزیزم لطفا خودتو معرفی کن
نیونا:از رو نیمکت پاشدم و گفتم.."جئون نیونا هستم امیدوارم دوستای خوبی بشیم" اینو که گفتم اون پسر قلدره گفت....
دایان:"حتما میشیم"
نیونا:سرمو تکون دادمو نشستم
زنگ تفریح داشتم قدم میزدم که اون پسره رو مخ دوباره با اون پاپتیای پشت سرش اومدن پیشم
دایان:های خانم نیونا
نیونا:چی میخای
دایان:عامممم نمیدونم بنظر خودت نباید تلافی زدن تو گوشمو دربیارم
نیونا:اوففففف ولم کن تروخدا
دایان:نگران نباش خانم کوچولو بجای تنبیهت واست یک شرتی دارم
#وانشات
#فیک
#فیلم
#بی_تی_اس
چان(معلم نیونا)
چان:خانم جئون نیونا
نیونا:بله خانم
چان:عزیزم لطفا خودتو معرفی کن
نیونا:از رو نیمکت پاشدم و گفتم.."جئون نیونا هستم امیدوارم دوستای خوبی بشیم" اینو که گفتم اون پسر قلدره گفت....
دایان:"حتما میشیم"
نیونا:سرمو تکون دادمو نشستم
زنگ تفریح داشتم قدم میزدم که اون پسره رو مخ دوباره با اون پاپتیای پشت سرش اومدن پیشم
دایان:های خانم نیونا
نیونا:چی میخای
دایان:عامممم نمیدونم بنظر خودت نباید تلافی زدن تو گوشمو دربیارم
نیونا:اوففففف ولم کن تروخدا
دایان:نگران نباش خانم کوچولو بجای تنبیهت واست یک شرتی دارم
#وانشات
#فیک
#فیلم
#بی_تی_اس
۴۸.۶k
۰۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.